نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت
نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

امام زمان عج

سلام بر مهدی عج . . . ای خدا مولا علی تنها شده . . . . دشمنانش در میان افزون شده. . . . . کن مدد تا آن شه حیدر صفت یادگار هاشمی حورا صفت . . . از در مکه بیاید ای خدا . . . عجل لولیک الفرج خدا خدا . . . . آره گلایه دارم از دست بعضی یا دارم منفجر میشم . . . یادته در مورد قلب شکسته چی گفتم گفتم قلبی که بشکنه به درد نمیخوره و قلبتونو مثل اجناس بوتیکها پشت ویترین شیشه ای نزارین که هر کسی بتونه ببینش و بشکنش و سالک باید قلبی به اندازه اقیانوس داشته باشه که همه چیز درونش حل بشه . . . . خداوند میفدماید به من تهمت نزنید و از طرف من مطلبی را عنوان نکنید و از اهل بیت س نیز روایت داریم که از زبان ما حرفی را به دروغ نگویید و افتراع نزنید . . . . طرف تویه وبلاگش نوشته دل امام زمان عج شکسته و منتظر دعاهای شماست و که مرحمی باشد برای قلبش . . . . خاک برسرت که اگر از نظام اسباب و علل ذره ای بهره ای برده بودی که همچین افتراعی به امام زمان عج که حجت خداوند بر تمام مخلوقات هستی میباشد نمیزدی کسی که اختیار جن و انس و ملک و خیلی از موجودات ناشناخته را دارد و اوست التیام بخش زخم دلهای ضعیفی چون این حقیر . . . . آقاااا به همون خدایی که خالق عرض و سما هست حضرت ولی عصر عج حجت خداوند بر روی زمین هست و عالم به احوال امتش و اطرافش او در علم الیقین مطلق و ایمان کامل به خداوند و عالم بر تمام علمهای شناخته و ناشناخته بشر و . . . بیشتر بگم بابا ولی مطلق و نماینده مطلق خداوند بر هستی میباشد . . . . چگونه بر کسی که عالم بر تما احوالات کل خلقلت به اذن خدا هست دل شکسته و یا محضون میشود و یا محتاج دعای تو میباشد . . . شما اگر هم دعایی برای فرج میکنید جهت نجات خودتان و نشان دهنده احتیاج خودتان به ظهور است اگر امام زمان هم محضون باشد برای همین نافهمیهای انسانهایی به ظاهر دلسوز مثل . . . . ! هست . . . . . . البته این مطالب در مورد افرادی که ناآگاهانه مطالبی را مینویسند فرق میکند ولی دیگه تا کی ؟ عزیزم دوست گلم نسبتی را که به عام انسانهای غافل و سست بنیه میدهید را به امام زمان عج نده . . . در عالم معنا اینها شکل میگیرند و جانورانی میشوند و به جانتان می افتند دیگر رهایی از آنه با کرام الکاتبین هست . . . . از ما گفتن شما هم ببخشید اگه خیلی تند بود حقیر نوکر شمام چون منتظران حرمت خاصی دارند و کسی که قطره ای اشک برای مولایم حسین ع بریزد این حقیر غلامشم . . . . . اللهم عجل لولیک الفرج . . . . حقیر سر تا پا گناه

اسرار اللهی و رموزآن

سلام . . . دیروز صحبتهایی را شنیدم که حقیر روسیاه را وادار به نوشتن مطلبی را کرد که خود علاقه ای به باز کردن آن ندارم ولی بی ملاحظه شدن بعضی ها مجبورم کرد تا بنویسم . . . در مورد اسرار اللهی مطالبی را بعضی ها عنوان میکنند که در حدود فهم و اختیارات آنها نیست و نیز بعد از ادعا پافشاری کردنشان دیگر شور قضیه رو در میاره . . . در خلقت خداوند اسرار و رموزی را مشاهده میکنیم و یا بسیاری را که مشاهده نمیکنیم سوالی برای خیلی از انبیا ع اوصیا ع و اولیا س بوده است . یعنی اسرار اسرار است عام و خاص ندارد و روموزی که به مرورزمان برای انبیا ع و اوصیا ع و اولیا س باز شد اسرار نبوده اند بلکه رمزهایی بوده اند که در طی مراحل فاش شدند مثلا بلاها و مجازاتی که خداوند وعده میداد و رسولان او به آن خبر میدادند ولی اسرار باقی مانده اند مثلا در مورد روز قیامت یا رستاخیز هیچ کس جز ذات مطلق ، حضرت حق خبری ندارد و تمام گفته ها و تفسیر ها نشانه هایی از آن روز است و اگر اسرار نبود مثل رموز قبلی فاش میشد و دقیقا زمانش مشخص میشد پس نتیجه میگیریم اسرار اللهی بیشتر یک شوک ویا حادثه ناگهانی است که هیچ مخلوقی آن را نمیداند و اینگونه است که اسرار میشود و الا اگر حتی یک نفر از آن خبر داشت اسرار نمیشد . . . . حالا بحث اصلی من در مورد ظهوره تمام بحثها و نشانه ها استارت آمادگی برای ظهور میباشد و تمام اهل بیت ع و اولیا س اگر عالم به زمان دقیق ظهور بودند اولا دیگه اسرار نبود و دوما خیلی عالمتر از . . .؟؟؟ بودند و بر آنها تکلیف بود و اگر قرار به دانستن انسان بود آنها سزاوارتر از دیگران هستند برای خبر دادن به امت رسول اکرم ص . . . و پناه میبرم به خداوند از دست کسانی که با شیطان هم پیمان شدند برای از بین بردن اعتقاد امت رسول اکرم ص . . . . آخه یکی نیست بگه ظهور اگر قرار به دانستنش بود چرا اسرار میشد و چرا به عنوان یک معجزه اللهی معرفی میشد و چرا از اهل بیت ع که حجت خدا بروی زمین بودند کسی زمان دقیق برای آن مشخص نکرد . . . عزیزم به قول سید ظهور یک شوکه یک حادثه و یک واقعه اللهی برای نجات کل مخلوقات هست . . . برحسب مطالعات و تحقیقات بنده نشان داده شده که اکثریت مردم دنیا از بعد اعتقادی درگیر موضوع ظهور منجی آخرالزمان عج هستند و این برای خیلی از افراد که افزار خود را به دستان شیطان داده اند موقعیت خوبی برای خودنمایی بوده است و شروع به بازی گرفتن اعتقاد مردم سست بنیه و ناآگاه شدند . . . . وظیفه ما درآخرالزمان چیست ؟؟؟ اساسی ترین وظیفه ما به قول سید اصلاح خودمونه چون زحمت امام زمان عج را کم میکنیم و اصلاح امور زندگی و اعمالمون و آمادگی روحانی و جسمانی برای ظهور . . . خیلی ها دانسته اند که مردم امروزی دیگر بدون تحقیق مطلبی پذیرا نیستند و این از نشانه های امت آخرالزمانه . . . . . . حقیر سرتا غفلت . . . اللهم عجل لولیک الفرج

عشق با عقل و جایگاهها

سلام . . . این بحث بسیار مهم است که اکثریت عام مردم و سالکان درگیر آن هستند . . . . شنیدی میگن عقل و عشق یک جا نمیشن و هر جا عقل هست عشق نیست و هر جا عشق هست عقل نیست . . . نمیدونم چطور شما با این جمله کنار اومدین ولی برای من که خیلی سخته ! البته اینو بگم خودمم تا یه زمانی که احساسی بودم این حرفو میزدم تا اینکه در مورد چند عاشق واقعی اللهی تحقیق کردم و زمانی که زندگی آنها را فهمیدم عشق را در کنار عقل یافتم و دیدم کسانی به جایگاه خاص اللهی رسیدند و رفیق خدا شدند که در عین سلامت عقل عاشق شدند . . . حتی در عشق زمینی هم کسانی در معاشقه خود به نتیجه رسیدند که عقل را پیشه خود قرار دادند و اما در مورد عقل که صحبت بسیار شده و خداوند فرمود که قسم به جلالتم زیباتر و کاملتر و عزیزتر از تو مخلوقی را نیافریدم و عقل را در کسانی قرار میدهم که عزیزان و نزدیکترینها به منند . . . . اونروز یکی از دوستام در مورد تسلیم سوال کرد و گفت آیا در تسلیم باید معلول ذهنی شد و ارده نباید داشت ؟ طوری صورت من برافروخته شد که خودش فهمید که اشتباه کرده و بهش گفتم که انسان زمانی تسلیمش در درگاه خدا پذیرفته میشود که در اوج علم و توانایی و عقل کامل به درگاه خدا کرنش کند و اعلام عجز و ناتوانی کند و از او استمداد بطلبد . . . روزی در مورد نقص ها صحبتی شد که من سوال کردم آیا مخلوقی را میشناسید که کامل باشد و بدون نقص ؟ یکی دوستانمان که انسانی بسیار خوب و مومن هست ولی متعصب و افراطی بیش از حد جواب داد حضرت علی ع و چهارده معصوم ع . . . من کمی سکوت کردم که اگر حرف دیگه ای داشت بزنه وقتی سکوت کرد گفتم آیا انسان موجودی ناقص هست یا نه ؟ گفت بله گفتم آیا حضرت علی ع و چهارده معصوم ع انسان بودند یا نه گفت بله . . . گفتم هر مخلوقی ناقص است الا خالق یکتا که ذات مطلق است . دوباره سوال کردم آیا چهارده معصوم ع میتونستند گناه کنند یانه ؟ دیدم سرخ شد و گفت آقا ! اونها معصوم بودند. . . گفتم یعنی اختیار گناه کردن نداشتند ؟ جوابی نداد ! گفتم اهل بیت ع میتونستند گناه کنند چون اختیار داشتند ولی چون عقل داشتند و نهایت گناه را میدانستد و عاقبت آن را درک کرده بودند و خداوند دلهای آنها را تجلایی از خود کرده بود چون به آن چیز که میگفتند عمل میکردند و به عاقبت عمل خویش آگاه بودند گناه نمیکردند و در تاریخ بجز اهل بیت ع کسانی را نیز داریم که به درجه معصومیت نزدیک شدند و به خاطر غفلت همیشه با یک پله پایینتر میزیستند که این خود اسرار حضرت حق است . . . مثل سلمان فارسی و عباس بن علی ع اویس قرنی و در عصر حاضر شیخ جعفر مجتهدی و سید هاشم حداد و علامه امینی و . . . بله فرق افرادی مثل این دوست ما که فقط عاشق اهل بیت ع هست با کسی که عالم به عشق خدا و اهل بیت هست اینه که اون عالم به عاقبت اعمالش میشه و مراقبه میکنه و میشه مثل عرفایی چون مجتهدی و حداد و طباطبایی . . . به هر حال عشقی که عقل را چراغ هدایتش نکند معلوم نیست به کدام وادی در خواهد آمد . . . . حقیر سرتا پا نیاز

درک مفاهیم و ادراک انسان

سلام . . . . همیشه به این فکر میکردم که چرا درک من از مفاهیم در این سطح است و بالاتر نمیرود حتی این سوال رو از آقا سید هم پرسیدم ولی جواب آن منو قانع نکرد . او میگفت روزی و رزق تو همین است . . . . البته من به روزی اعتقاد دارم و این رو در مطالب گذشتم آشکارا مشاهده میکنید ولی تلاش و کوشش را نمیتوانستم نادیده بگیرم . . . تا اینکه امروز در مورد بحثهایی فکر میکردم و ادراک خاصی را نیز از آن موضوعات پیدا کردم ولی با افتادن وقفه در فکر کردنم مرتکب گناهی شدم و عملی را انجام دادم که مغایر با این راه بود . وقتی به خود آمدم دیدم تمام مفاهیمی را که از آن موضوع بحثی درک کرده بودم را از یاد برده ام و دیگر نمیفهمم مضطرب و نگران به گوشه ای نشستم و به فکر فرو رفتم و نادم از عمل گناه و نگران از فهم وادراک خود . . . . ناگهان دریچه ای را دیدم دربی را در آن به سویی باز است درب نزدیک شد و من وارد آن عالم شدم دیدم که فهم یا ادراک در خطی ایستاده و در موازات آن چیز دیگری که دیدنش سخت بود روی خط دیگری ایستاده بود نزدیکتر شدم و سوال کردم که تو کیستی آرام و با تاءمل گفت *عمل * و دیدم که حرکت میکند سوال کردم به کجا میروید گفتند به سوی حق . . . دیدم فهم چند قدمی جلوتر حرکت میکند ولی تا عمل حرکت نمیکند فهم یا ادراک ایستاده و منتظر است . . . لحظه ای به فکر فرو رفتم و تا سر بالا آوردم دیدم گوشه اتاق نشستم ، حال مرا کسی نمیفهمید و من آشفته . . . آره فهم در انسانها در موازات عمل حرکت میکند و تا عمل نکنی درک نخواهی کرد برای همین است که شاعر میگوید . . . . نابرده رنج گنج میسر نمیشود . . . . . خداوندا ما را از عاملین راهت قرار بده ما را از گناه و فحشای فکری دور کن تا چشمانمان نور هدایتت را ببیند و در اعماق شعور اللهی به نگین حضرت حق دست یابد و به مقام اشرف و خلیفه الله برسد . . . حقیر سرتا پا * گناه * "133

شرافت در دوستی

داشتم به این فکر میکردم که دوستی با خداوند را چگونه میشود توضیح داد و فهمید که کلمه بسیار زیبای آقا سید که فرمود خداوند در دوستی با دوستانش شرافت دارد و کسی را یارای جبران آن نیست ،. . . در میان پیامبران اللهی حضرت ابراهیم ع و حضرت یوسف ع و حضرت موسی ع و حضرت عیسی ع و نیز حضرت خاتم الانبیا حضرت محمد مصطفی ص از جمله کسانی بودند که از بنامترین پیامبران بودند و کرامات و اعجاز بسیاری را برای هدایت انسان از طرف خداوند آوردند ولی این حقیر چند مورد را بیان میکنم تا بدانیم مقام دوستی خداوند بزرگتر و عزیزتر از این مقامها و کرامات بوده است . . . . زمانی که موسی ع برای جنگ با فرعون وعده داد آمد و با خیال راحت خوابید و فردا در حضور فرعون چیزی را دید که شکوه به درگاه خداوند برد . زمانی که فرعون از خود کرامتی را نشان داد و موسی از انجام آن عاجز شد به خداوند عرض کرد خدایا تو یاور موسی ع یا فرعون . و خداوند فرمود * موسی دیشب که تو راحت خوابیدی فرعون تا صبح با خدای تو صحبت کرد و اعلام عجز کرد و از من خواهان کمک شد و من یاری دهنده بی مرز هستم . !!! آری شرافت در دوستی . . . . .روزی جوانی به نزد حضرت محمد ص آمد و با گریه و ناله عرض کرد که من مرتکب گناهی شده ام عظیم که میترسم خداوند مرا نبخشد . آن حضرت خیلی سعی کرد او را آرام کند ولی نشد سوال کرد مگر چه کرده ای عرض کرد در حال کفن دزدی بودم که با میتی زنا کردم . . . . ناگهان پیامبر ص بلند شد و فرمود از ما دور شو که آتش عذاب تو ما را فرا نگیرد . . . جوان از آنجا دور شد و کنار کوهی به خاک افتاد و چهل روز و شب با خدای خود خلوت کرد و روز چهلم عرض کرد خداوندا اگر مرا بخشیدی با پیامبرت مرا خبر بده والا آتشی نازل فرما و مرا بسوزان که من طاقت جهنم را ندارم . . . در آن زمان خداوند آیه الله یحب التوابین را به حضرت محمد ص نازل کرد و آن حضرت از بخشش خدا متعجب شد و خوشحال . . . آری شرافت در دوستی ، حال پیامبر ص خود در زمان حوادث دنیوی به دوستان خداوند توسل میکردند مثل اویس قرنی که پیامبر او را ندید ولی همیشه از او به دوست خداوند یاد میکرد . . . . آری این همان وفای به عهد است عهدی که خداوند با دوستانش بسته که همیشه حافظ آنها باشد . . . وبعدا در مورد چگونگی دوستی خداوند اگر روزیمان بود خواهم نوشت . . . اما با اختصار و مفید اینگونه که بزرگان عرفان گفته اند دوستان خدا همان آنانند که در خدمت خلق و آزاد از بند هر مخلوقی و بنده تسلیم شده خداوند یکتایند . . . شده یه چیز خاصی داشته باشید که دوست دارین به کسی هدیه اش بدین معمولا به دوست صمیمی تون فکر میکنین واز میان پدر و مادر که عزیزانند و یا اقوام و بستگان دوستتان را انتخاب میکنید در حالی که آنها عزیزانتان هستند و اگر صحبت سرری و یا رازی داشته باشید مخفیانه به صمیمی ترین دوستتان میگویید آری خداوند هم اسرارش را دوستانش میگوید برای همین است که تا به حال اسرار مانده و دست هر بی سر و پایی نی افتاده . . . . پناهنده درگاه حضرت حق حقیر سر تا پا گناه

اعتراف و استفراق روحی باب جدید

سلام برشما مهمان خدا و حبیب خدا این مطلب رو در جواب دوست گلم در مورد اعتراف به غیر خدا نوشتم که انشالله تاثیر گذار باشه . . . بنده حقیر یاد گرفتم چگونه بزرگانی مثل شما که روزی این حقیر از طرف خداوندید را دوست داشته باشم . . . . از اینها که بگذریم در مورد اعترافی که حقیر در موردش صحبت میکنم امراض روحی هستند که اگر تخلیه نشوند انسان را در حصار ابهامات گذشته زندانی میکنند . مثال ، شما دید که وقتی کسی از لحاظ روحی مشکل پیدا میکنه معمولا اونو پیش روانشناس میبرند درسته یانه ؟ برحسب اینکه شما رو عاقل میدونم جوابتون بله هست . . . خوب در زمان گذشته به علت شناخت کم انسان از علم و طبابت روحی و تمرکز زیاد انسان روی درمان جسمی خداوند علم درمان روح را محدود در قرآن و اهل بیت قرار داد و این علم را اختصاری نمود ولی برحسب رسیدن آخر الزمان عج چون خداوند هم عالم هست و هم مدبر با تعلیم افراد به واسطه حجتهای خود جهت گسترش این علم اراده کرد تا طبیبان روحی نیز مثل طبیبان جسمی به انسان جهت بهتر زیستن کمک کنند . . . خوب تا اینجا که انشالله منطق بوده . . . . واما در مورد اعترافات عامه و خاصه که این دو علم خاصی را میخواهد جهت توضیح دادن که این حقیر به اختصار و به اندازه روزیمان مینویسم . . . در خطاهای اخلاقی ما گناهانی هستند که به چند قسم تقسیم میشوند 1- گناهانی که باید برای بخشش آنها حلالیت گرفت یعنی اعتراف کرد و رضایت آن شخص را به دست آورد 2- گناهانی که برای بخشش آن باید جبران خسارت کنیم 3- گناهانی که مختص ذات اقدس حضرت حق است و اعترف به آنها نیز نادرست است . یکی از احکام مسیحیت اعتراف به اشتباهات روزانه است ولی به علت نبود علم کافی این سه قسم ذکر شده به اشتباه قاطی شدند . . . . و اعتراف کردن به خطاهای اخلاقی در نزد اهلش و طبیبش انسان را تخلیه و آماده سیر سلوک میکند . . . شما وقتی پیش یه روان شناس رفتی تا اعتراف به خطاهات و اشتباهاتت نکنی نمیتونه راه درمان درستی رو تجویز بکنه . . . ممنونم که تذکر دادید و من این مطلب رو کامل کردم . . . حقیر سر تا پا نیاز

چشمهای بینا

سلام . . . گلایه دارم . . . اصلا ولش کن . . . تعجب میکنم که مطلبی را که در مورد وادی حیرت در وب گذاشته شد نظری از شما در آن درج نشد و اصلا تاءملی در این مطلب از شما ندیدم ولی حالا که بیشتر فکر میکنم میفهمم شاید مطلب درج شده خیلی سنگین بوده طوری که کسی وقت برای خوندنش نگذاشت و یادم اومد که سید یه روزی به من کتابی از ملاصدرا داد که بخونم ولی بعد از چند ورق به خاطر سنگین بودن مطالب آن را بسته و کنار گذاشتم و خداوند پیامی را به این حقیر از این طریق رساند و او را شاکرم که بنده را مورد لطف خود قرار داد . . . . آیا کسی در مورد وادی حیرت مطلبی برای به اشتراک گذاشتن و یا تجربه ای در این مورد داره ؟ و یا اگر سوالی هم دارید بیان کنید که حقیر در حد توانم و از اساتید بزرگوار جواب بدم . . . . حفیر سرتا پا غفلت

تناقض ها

سلام . . .دنیای تفاوتها را در وجود انسان جایگاه بسیار گسترده ای میباشد و این موضوع دغدغه بسیاری از مردم در مراحل زندگی دنیوی میباشد . . . تا حالا شده در مورد زیبا و زشت بودن کسی یا چیزی فکر بکنید و یا خوب یا بد بودن کسی یا چیزی صحبت کنید ؟ آره میدونم سلیقه شخصی ملاک این موارد در زندگی انسان است ؟ . . . زمانی که در سیر سلوک طی طریقت میکنی عجایبی را در وادی حیرت میبینی که تمام این تفاوتها و تناقضها را زیر سوال میبرد . . . زمانی که سیرت انسانی را در اوج اللهویت تیره و لکه دار میبینی و متقابل کسی رادر پایین ترین مرتبه انسانی در کنار و حبیب خدا میبینی و فاحشه ای را میبینی که بستر کاشت معرفتش به وسعت دنیای سالک است و سالکی را که مثقال معرفتش به اندازه مفهم فاحشه ای . . . زمانی که در وادی حیرت زیبایی چهره اشخاص تیره میشوند و زشتی صورتی منور از زیباترین انوار ملکوت میشود . . . . زمانی که در طی طریقت خداوند مرد ژنده پوش ساده ای را پیر و استادت میکند و و بلعکس استادی را طفیلی بی دست و پا و بی عمل میبینی . . . . . . . . . . . . . . . . آنجاست که میفهی تمام این نظریه های دنیوی برگرفته از سلایق شخصی و متمایل با خواسته های نفسانی انسان میباشد . . . . نتیجه این مطلب این است که زشت ، زیبا ،خوب ، بد و . . . همه میزان انسان و نسبی بوده و خارج از خواسته و امر خداوند میباشد . . . . . . . . . . . . ما درون را بنگریم و حال را نی برون را بنگریم و قال را . . . . . . . . . حقیر سرتاپا غفلت

ماندگارها چرا باقی اند و زنده

داشتم به این فکر میکردم که هرسال ماه محرم که میشه افراد با یک زوق و شوق تازه و جدید و روحیه ای متفاوت به استقبال عزاداری امام حسین ع میروند و متحیر از این بودم که چرا غم حسین ع تمام شدنی نیست آخه طرف میبینی پدر یا مادرش میمیره تا یکی دو سال گرمه ولی بعد چند سال دیگه غم به فراموشی تبدیل میشه و در سالگرد فوت عزیزش دیگه بر حسب عادت میاد و خیلی راحت تموم میشه و خیلی ها هم که در همون چند سال اول فراموش میشن و یا بعد از چند نسل اصلا دیگه اسمی ازش نمیمونه . . . سید میگه در این دنیا چشمه آبی هست که شاید چند هزار ساله داره آب میده و به این خلقت میگه آفرینش در حال واحد و معتقده که اون آب از نقطه ای که تراوش میشه خلق میشه و همیشه به اذن خدا تراوش میکنه . . . . آری غم حسین ع مخلوق خداست و همیشه زنده وبه اذن خدا همیشه در حال تراوش . . . . ای کشتی نجات ، ما گدایان در میخانه حضرت حقیم مددی. . . . حقیر سرتاپا گناه

وادی حیرت

دیشب در جمعی که نشسته بودیم در مورد مکاشفات صحبتهایی شد که این حقیر را وا داشت در مورد وادی حیرت مطالبی را در اندازه روزیمان مکتوب کنم . . . که البته وادی حیرت بحثی بسیار عظیم میباشد وصحبت در مورد این قضیه در سطح این حقیر نیست . . . ولی دوستانمان انشالله این حقیر را تحمل میکنند . . . . . . زمانی که انسان در رحم مادر شکل میگیرد و دنیای درون لانه خود را امن گاهی برای خود پیدا میکند و وقوع هر اتفاقی اورا نگران میکند و زمانی که جای آن تنگ شده و دیگر شکم مادر فضای نگهداری آن را ندارد خداوند او را هدایت میکند به دنیای دیگری و بر روی زمین پا میگذارد و دنیایی جدید را نظاره میکند و از ناشناخته های این عالم ترسیده و نگران میشود و خداوند گریه را برای تخلیه روحی او هدیه میدهد . . . و بعد از مدتی انسان به این دنیا عادت میکند و زندگی جدیدی را با ناشناخته های خود شروع میکند . . . در طی این زندگی متوجه میشود که دیگر اشیا و موجودات اطرافش جلوه ای ندارد و او دوباره دنبال ناشناخته های جدید میگردد . . . و زمانی که در جسم و فیزیک این دنیا چیزی را پیدا نمیکند شروع به تجسس در نادیده های خود میکنند و با شنیده ها و ادراک خود به دنبال دنیایی دیگر ویا به تعبیر عرفا وادی حیرت و ناشناخته های انسان میگردد . . . . در مورد ای وادی که در دنیای ما میباشد البته خود این حقیر معتقد به وادی هایه دیگری نیز در این دنیا میباشم که هر کدام نسبت به روزی و کشش سالک به او معرفی میشود . . . وادی حیرت اولین وادی سالک در طی طریقت و وحشتناک ترین و لغزنده ترین مرحله گذر سالک از فیلتر خداوند است . . . تمام بحثهای ماوراء طبیعه و علوم غربیه و ارتباطهایه روحی و ماورای زمینی و در مراحل بالاتر سیر روح و در بعضی از عرفا جسم و بسیاری از نشناخته های این دنیا که مجالی برای ذکر آنها نیست در وادی حیرت منتظر خودنمایی برای سالک میباشد . . . . بسیاری از عرفا در این وادی از دنیا رفتند که هنوز هم روحشان در وادی حیرت سرگردان میباشد و تا از این وادی خارج نشوند در عالم برزخ وضعیت بسیار نابسامانی خواهند داشت . . . . و در میان این عرفا و سالکان کسانی بودند که از این وادی با رحمت اللهی خارج شدند و از بند این علوم آزاد و به مقام محرمیت اسرار اللهی نایل شدند . . . . و اکثریت این افراد گمنام و بدون هیچ آثاری از این دنیا رخت بر بستند و وارد وادی الوهیت و فنادر رحمت خداوند میشوند که بعد از آن وادی هایی را میشناسند که در توان این حقیر نیست و اگر روزیمان باشد . . . خواهم گفت . . . . ولی در مورد اینکه چرا اکثریت سالکان دروادی حیرت به دام می افتند را اگر خواستید بدانید واگر رزقمان بود در نظرات بازگو بفرمایید تا این حقیر بعد از مدتی متنی را برای شما تقدیم کنم که انشالله کمکی برای هدایت همه ما شود . . . حقیر سرتا پا عصیان

نظر بدین از کدام بحث

سلام به کسانی که امروزشان را بادروغ شروع نکردند . میخوام یه نظر خواهی کنم . . . از کدوم کامنتی که گذاشتم بیشتر استفاده کردین و بهتون کمک کرده . . . و اگه موضوعیت خاصی برای صحبت دارین بفرمایید که این حقیر اگر روزیمان بود عرایضم را خدمتتان تقدیم کنم . البته شاید بعضی از متنهای من غلط املایی داره شما به بزرگی خودتون ببخشید . . . بنده حقیر سرتا پا نیاز

قلب شکسته و احساسات

سلام . . . چرا قلبهای ما انسانها میشکنند و چرا کسی که قلبش زود بشکنه عرفان براش قتلگاه قلبش میشه . . . . آقا سید میگه قلبتونو مثل اجناس پشت ویترین جلوی چشم مردم و جن ها قرار ندین . . . احتمال داره دزدی شیشه ویترینو بشکنه و دلتو بدزده یا بشکنه . . . آخه دلی که بشکنه به چه درد میخوره بعضی وقتا ما خودمونو خیلی مهم میدونیم و احساس میکنیم که همه باید احترام ما رو نگه دارن . . . روایت معروف در مورد پیغمبر اسلام یه چیزایی به ما یاد میده . . . اگه روزیمون بشه . . . میفرماید حضرت رسول اکرم ص از کنار دیواری هروز رد میشود و به مسجد و منزل حضرت علی ع میرفت و زنی بود که هر روز منتظر آمدنش مینشست و به خاطر بغض و کینه ای که از زمان صدر اسلام به خاطر کشته شدن مردش و فرزندش از او داشت از بالای پشت بام فضوﻻت و گده بر سر آن حضرت میریخت و به گمانش که دیگر آن حضرت به خاطر عمل این زن از فردا از آنجا گذر نمیکند هر روز منتظرش مینشست ، اما در کمال تعجب آن حضرت هر روز به اوسلام میداد و به خاطر کهولت آن پیرزن آهسته راه میرفت که مبادا زمان پرت کردن آن فضوﻻت زمین بخورد . . . و مردم هم ناظر این قضیه بودند وهمه در حیرت . . . روزی در زمان گذر از آنجا حضرت متوجه شدند که پیر زن در پشت بام نیست و سراغ او را از همسایگانش گرفت و گفتند که در بستر بیماری افتاده . . . آن حضرت محضرون شد و درب منزل آن پیرزن را زد و اجازه ورد خواست زمانی که پیرزن آن حضرت را دید با تعجب پرسید اینجا چه کار میکنی حضرت فرمود امروز شما را در بالای منزلتان ندیدم و نگران شما شدم وقتی جویا شدم گفتند کسالت داری و برای عیادتت آمدم . . . چشمان پیرزن پر از اشک شد و عرض کرد من جفا کردم شما وفا و من حال شهادت میدم که شما نبی خدا هستید و من به شما و خدای شما ایمان آوردم . . . حالا اگر قلب آن حضرت میشکست آیا این روایت باقی میماند که حالا الگویی برای کور دلانی مثل این حقیرباشد . . . کسانی که قلبشان شکننده است قفل روحی دارند و اگر کلید آن را پیدا نکنند از فراموش شدگان هستند از احساسات قلبی و ضعیف بودن پرهیز کنید که خداوند دو چیز را در انسان بزرگترین نعمتها قرار داد . . یکی عقل و دیگری جان . . . . و فرمود به جلالتم قسم که زیباتر و محبوتر از اینها را نیافریدم و آن را در اشرف مخلوقات قرار دادم . . . و در تمام روایات داریم که اهل بیت ع کلا فرمودند کسانی که عقل در وجودشان فعال هست امید به هدایتشان از کسانی که احساسات در وجودشان فعال هست بیشتر است . . . و سعی کنید قلبتان را در معرض دسترس دیگران قرار ندید چون هر کسی توان دید قلبهای بزرگ را نداره و حسادت به حال خوب سالک قفلهایی را به وجود میاره که باز کردنش خیلی سخته . . . احساسی بودن در دنیا بزرگترین سدها در رسیدن به خداست و عشق بدون عقل پوچترین اعمال هست . . . حقیر سر تا پا غفلت

استفراغ روحی در واردات جسمی

سلام راستش این متن در جواب یک نظره که دوست گلم رو ناراحت کرده آخه ایشون به بنده لطف دارن طاهره و مطهر خوبی عزیزم سلام ببخشید اگه ناراحتت کردم آخه من بعضی وقتا استفراغ میکنم . . . سید میگه ما هم در روحمون واردات داریم هم صادرات . . . آدم وقتی چیزی میخوره که مسموم باشه اسفراغش میکنه . . . ولی اگه پاک باشه حضمش میکنه و وارد خون میکنه . . . کلمات هم واردات یا فحشای فکری و یا حسادت و یا نجاسات قلبی ماست که باید استفراغشون کرد . . . و یا واردات محبت و طهارت فکری هستند که صادر میشن و در قلب طاهره ای میشینند . . . . . . رزق ما هم حالا این استفراغ بود ببخشید ! آخه بعضی وقتا دلم حواسش نیست و عقلو کنار میزنه احساسی پذیرای بعضی از کلمات میشه که روزیش نیست و لیاقتشم نداره ولی وقتی عقل بهش سد میزنه سریع استفراغش میکنه و خودشو راحت میکنه . . . . دیدی وقتی کسی که مسوم شده تا استفراغ نکنه راحت نمیشه انسان هم تا اشتباهاشو استفراغ نکنه راحت نمیشه و تخلیه نمیشه . ، . . . . . عزیزم سعی کن مشکلاتتو مشارکت کن تا تخلیه بشی البته با اهلش یادته یه متنی گذاشته بودم اگه خواستی گناهی کنی و یا حتی فکر ارتکاب گناه به سرت زد سریع به یکی بگو و مشارکت کن ؟ این همون استفراقه و راحتت میکنه . . . . حقیر سرتا پا گناه

فقط اوست که میداند آیا هدایت میشوند یا نه

هدایت دست خداست و کسانی هستند که باید گمراه بمونند چون خدا خواسته و اونارو نمیشه عوض کرد زیاد زور نزن راکد میشی و چیزی که راکد شد میگنده و چیزی که گندید دیگه دور انداختنیه و اگر از قافله عقب بمونیم دیگه عمر کفاف نمیده جبران کنیم . . . خداوندا معرفت فهم مفاهیم کلماتت رو به ما بده و جرعت عمل کردن به آنها را در ما قرار بده . . . در قرآن کریم خداوند میفرماید کسانی را که من هدایت کردم کسی را توان گمراه کردن آنها نیست و کسانی را که من گمراه کردم کسی را توان هدایت آنها نیست . . . البته ادامه داره و گمراهی آنها از اعمال آنها نشعت میگیره . . . خداوند میفرماید من قلب شما را زمینی حاصل خیز قرار دادم و هر چه بکاریید ثمره آن را من میدم حال خواه بذر کینه و. . . باشد خواه بذر محبت و . . . و چنان آن را بارو میکنم که در باور شما نمیگنجد و کسانی از من روی برمیگردانند من هم از آنها روی بر میگردانم . . . حالا شما میخوای اینها را با ناراحت کردن خودت و راکد کردن خودت اصلاح کنید ؟ سعی کن جاری باش و چیزی را که میتوانی تغییر بدی تغییر بده یعنی خودت ! . . . خداوندا به من دانشی عطا فرما تا خود را به تو بسپارم و معرفتی ده تا بپذیرم آنچه را که تو میخواهی حقیر سرتا پا غفلت

منم از این گذر رد شدم

سلام . . . عجب امشب وقتی داشتم نظرات رو میخودم یه چیزی بهم یه اشاره ای کرد که بیداری یا خواب ؟ گفتم بیدارم. ! گفت از این نظرها چیزی هم فهمیدی ؟ گفتم آره به هر حال هر کدوم معنایی دارند ' گفت وایستا با هم بریم سریع نرو تو عرش که من یکی حوصله تورو ندارم !!! گفتم چی شده !!! گفت تا حالا چند تا وبلاگ داشتی گفتم دو سه تا داشتم چطور ؟ گفت کسی هم نظری میداد یا اصلا چندتا بازدید کننده داشت و یا اصلا چی شدند ؟ رنگم پرید . . . گفت دیوانه هنوز نفهمیدی این تو نیستی که این وبلاگ رو مینویسی ؟ اگه اراجیفی که تو اونا بود تو اینم بود که تو حالا اینطوری ژست ابراز نظر در مورد نظر اینها رو برا من نمیگرفتی . حالم بدتر شد و کلافه شدم گفت آروم باش دیگه گذشت نگران نباش چون افزارتو دست اون دادی و حتی من اونم که . . . تا اینو گفت دیگه توانم رو برید . . . این قدر عجز و ناتوانیم رو برام شفاف کرد که حتی دم و بازدم و پلک زدنم و حتی دفع مدفوع و حتی . . . دیگه نگم بهتره ، درخلاصه تمام وجودم رو در اختیار اون دیدم و شکر کردم . . . خدایا نوووووکرتم این حقیر لایق این همه کرم نبود ولی تو خدایی هستی که زیادش میکنی . . . . حقیر سرتا پا غفلت