نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت
نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

خداوندا ممنونم که پرونده ام همیشه بازه !

سلام امروز اتفاق جالبی افتاد و این فیسبوک و اعضای محترمش کار دستمون دادند . خواهرم زنگ زدو گفت تویه فیسبوک دیدمت . این عکسای ضایع و سکسی چین که دوستات دارن. واقعا من خجالت کشیدم چون خواهرم اطلاعات کافی نداره و فکر میکنه خانومایی که منو اد کردن با من ارتباط دارن . آخه خانواده من نسبتا مذهبی هستند منظورم پدر و مادرم . آخه راست میگه من که شما رو نمیشناسم و اینجا آشنا شدم و تا حالا هم با هیچ کدومتون نه چت کردم نه ایمیلی دادم فقط وب سایتمو براتون گذاشتم تا بخونین . البته هدف من از ورود به فیسبوک به وجود آوردن یک فضای دیگه بوده که اونم معتقدم افرادی که توبه میکنند مقربتر اند از کسانی که خدا و عبادتش یک عادت شده براشون و خداهم فرموده که من توبه کننده ها رو دوست دارم و این حقیر خود از توبه کنندگان هست اگر قبول باشه . آخه من چیکار کنم اکثر کسایی که به خدا گرایش دارند خانوم هستند و بیشترشون هم دوست دارند توبه کنند از اعمال حالاشون . پس نتیجه من اینه که خدا در قلب گناه کاران بیشتر رنگ داره تا موءمنین به ظاهر با ایمان . اکثر کسانی که ادعای ایمان دارند چراغ خاموش تویه سایتای اونجورین و به ما که میرسن کلمات رو تویه گلو قرقره میکنن ولی به خدا زن و مرد بدکاره ای رو دیدم که زمان پشیونیشون و توبشون بدون واهمه گریه کردند و بیمایهای روحیشونو گفتن و مشاوره گرفتند و موفق شدند . از اینجا دستان مادرم و پدرم رو میبوسم که از خدا برای من بهترین دعا را خواستند اون هم هدایت . . . آره هدایت به سوی هو. . . حقیر سرتا پا گناه

چرانمیخوانید؟

سلام . . . مطلب قبلی رو بخونید و نتیجه به دست اومده رو برام بزارید ! البته این که نظرتون رو بگین برام برام خیلی مهمه . . . حقیرسرتاپانیاز

چرا نماز بخوانیم ؟ حتما این مطلب رو بخون

سلام . . . این مطلب رو تا آخر حتما بخون چون جواب خیلی از سوالهاتو میده و این حقیر رو دعا بکن که هدایت بشه . . . امشب به لطف خدا اهمیت نماز در زندگی و سیر سلوک را به مقدار رزقمان بررسی میکنیم . . . نماز یک فریضه ای واجب است که حضرت رسول ص در معراج به عنوان شرح تکلیفی برای امت خود دریافت کرد که ظاهر این فریضه برای عوام فقط یک وظیفه عبادی بوده ولی برای خیلی از خواص جای سوال ؟ اعمال خاصهء نماز مثل وضو و رکوع و سجده و کلمات اعترافی آن همیشه مورد بحث مجالس عرفا بوده و هست . بررسی نماز از لحاظ علمی : وضو در مقدمات نماز از واجبات احیای آن میباشد که از لحاظ علمی ثابت شده تمام نقاطی که شسته میشود و مس کشیده میشود از نقاط حساس و مرکز موی رگهای عصبی میباشد و جریان آب بر روی آنها تاثیر بسیار شگفتی در روح انسان دارد و باعث آرامش فکری و ثبات روحی میشود . . . تکبیر اولیه نماز بنا به تحقیق یک محقق هلندی کلمه الله باعث باز شدن مجاری تنفسی و آرامش فکری و روحی میشود که او در بیمار های روحی مسلمانان و حتی غیر مسلمان آزمایش کرده و نتیجه آن را اعلام کرده است و توضیح داده است که کلمه الله و تکرار آن باعث درمان افسردگی روحی و گشایش در افکار میشود (منبع سایت حوزه علمیه ملایر) . . . واما سوره حمد و سوره های دیگر در نماز باعث خزوع و خشوع انسان وآماده شدن انسان در تسلیم به درگاه اللهی میشود که بسم الله استارت آن میباشد . . . رکوع از لحاظ علمی و در حرکات یوگا از بهترین حرکات اعتدالی و تعادلی میباشد که خستگی های جسمی انسان را خارج میکند و حالت نود درجه و فشار دستان به زانو باعث شکش عضلات پشت زانو و کمر و ماهیچه های بسیاری از نقاط بدن میشود که این خود از لحاظ جسمی و ظاهری بسیاز مفید میباشد . . . و اما سجده که بنابر تحقیقات دانشمندان آلمانی چسباندن هفت نقطه بدم به زمین که نقاط آن عبارت است از پیشانی و کف دستان و زانوها و انگشتان پا و تکرار آن در شبانه روزباعث جلوگیری از 99 درصد سکته های قلبی و مغزی میشود و علت آن میکانیزم مغناطیسی زمین و گردش خون انسان میباشد و حتی در روح انسان و آرامش فکری نیز بسیار تاثیر گذار است . و حال از لحاظ عرفانی . . . ادامه مطلب را بخوان ادامه مطلب ...

دیگه داره شورش در میاد

سلام . . . دیشب رفته بودیم خونه علی عسکر ، من و سید و چند نفر دیگه دور هم بودیم و طبق معمول که تازه گی ها روال شده سید سکوت کرده منم از صحبت های بیهوده حوصلم سر رفته بود یواشکی خم شدم و گفتم سید حواست هست دیگه از مجالس بوی خدا نمیاد و هرکسی داره ساز خودشو میزنه و همه صاحب نظر شدن و از منبر پایین نمیاد . آروم سرشو تکون داد یعنی بله ،حالا نمیدونم شاید باید یه فورجه ای و فاصله ای بین ما بیفته و یه فرصتی به خودمون بدیم . آخه وقتی ما برای دل تنگیامون دنبال گوشی بگردیم و پیداش نکنیم البته گوش محرم ، شروع میکنیم به اراجیف بافتن و حی حرف میزنیم تا جایی که همه میفهمن که داریم چرت و پرت حرف میزنیم ولی بروی خودمون نمیاریم و آخرش نمیدونیم چطوری جمع و جورش کنیم . و تمام رنجش هامون رو بیرون میریزیم غافل از اینکه تویه جمع معنوی نشستیم و این جمع یه بزرگی داره و احترامش باتمام ساده گیش واجبه و سکوت پایه این جمع هاست . ادعای دانستن در محضر استاد نشانه نادانی و خودنمایی فرد است . سیر و سلوک یک توشه همیشگی لازم داره اونم ادب و معرفته . سکوت در مجمع پایه اصلی سالک به شمار میره . خیلی ها فرقه های طریقت رو با سیر و سلوک اشتباهی میگیرن . به هر حال دیگه شورش در اومده و همه مدعی رسیدن به واقعیت هستن و دارای مکاشفات الاالله . بابا این حقیر دیگه خسته این راه شده و درسته که خاک پای تمام سالکان اللهی هستم ولی سکوت رو بهترین راه ارتقای سالکان دیدم و اگر عددی نیستم ولی عارف و سالک رو از چند فرسخی میشناسم و ادا در آوردن رو هم میشناسم ولی به روشون نمیارم ولی اونا هم که کم نمیارن و با حرفای اشتباهشون خیلی ها رو به اشتباه میندازن . ناراحتی این حقیر اینجاست که این افراد چون در کنار ما هستند دیگران به دید سالک و عارف به اونها نگاه میکنن و به حساب ما اعتماد به اونها و صحبتهاشون میکنن . خداوندا ما رو از فتنه های نفس و شیطان حفظ بفرما . حقیر سرتا پا غفلت و گناه

خدایا چه میکنی که همه مجذوب تواند

سلام. . . امروز میخواهم برای شما جریان توبه یکی از مخلوقات خدا را که ذاتش و نطفه اش کثیف و شیطانی هست را بگم که بسیار جالب است . . . جریان توبه کردن یکی از فرزندان شیطان و آمدنش به محضر پیغمبر ص . . . یک روز از عالم غیب مخلوقی از جن ها به محضر پیغمبر ص وارد شد و عرض ادب کرد حضرت سوال فرمود کیستی ؟ عرض کرد نام من هام است فرزند هیم و او فرزند لاقیس و او فرزند ابلیس رانده شده . . . . حضرت رسول ص فرمود حال قضیه تو چیست؟ گفت من در زمان قابیل و حابیل کودکی بودم و بین مردم تفرقه می انداختم و مجبور به قطع رحم میکردم و تشویق به شهوت رانی و جنایت . . . . حضرت فرمود با ای همه گناه حال اینجا چه میکنی . . . عرض کرد که من در زمان حضرت نوح توبه کردم و او را همراهی کردم در طوفان دریا . . . ابراهیم را در قتلگاه فرزندش اسماعیل همراهی کردم اسحاق را همراهی کردم و موسی را در نیل همراهی کردم و تورات را آموختم و بسیاری از پیامبران بنی اسراءل را همراهی کردم و نیز در کنار عیسی بودم در تمام لحظات و انجیل را آموختم و حال آمده ام در محضر تو پیامبر آخرالزمان که آنها وعده دادند و به دین تو وارد شوم و کتابت را بیاموزم . . . حضرت رسول ص او را دعا کرد و او را با علی ابن ابیطالب ع آشنا کرد تا قرآن را بیاموزد . . . . ولی او امتنا کرد و عرض کرد من بجز شما و وضی پیغمبر ص از کسی طلب علم نمیکنم حضرت فرمود آیا وصی پیغمبران گذشته را میشناختی عرض کرد بلی و یکی یکی آنها را نام برد و حضرت رسول فرمود آیا در مورد وصی من چیزی میدانی ؟ عرض کرد او در تورات الیا نامیده شده حضرت فرمود آری او همان علی است حضرت فرمود آیا نام دیگری همو دارد عرض کرد درانجیل او را هیدارا نامیدن و حضرت فرمود علی معروف به حیدر است و همان هیدارا ست . . . آیاتی را آموخت و عرض کرد یا علی آیا کافیست حضرت فرمود بلی چون کم قرآن زیاد حساب میشود . و رفت نیامد زمان جنگ صفین در لیله الحریر نزد حضرت علی آمد . . . نتیجه میگیریم که عشق خداون ذات را نیز تغییر میدهد آنها که هدایت نشدند خود نخواستند . . . . حقیر سرتا پا عصیان

آیا ما برای شیطان شناخته شده ایم

سلام . . . اعوذوباالله من الشیطان الرجیم . . . بسم الله الرحمان الرحیم . . . خداوند میفرماید که من جنیان را از آتش بی دود آفریدم و شیطان از همین مخلوقات است . . . پدر اجنیان مارج و همسرش مارجه نام داشتند مثل آدم و حوا . . . از ازدواج مارج و مارجه ، جان به دنیا آمد که از نسل جان دوطایفه بوجود آمدند که یکی جن ، همان اجنه ای مومن و یا کافر هستند و طایفه دوم شیاطین که پدر بزرگشان ابلیس میباشد که فرزند مستقیم جان میباشد . . . عزازیل نام اصلی آن میباشد به معنی عزیز شده که این لغت عبری بوده و علت این اسم عبادتهای او به درگاه خدا بود که خداوند او را عزیز درگاهش کرد واو برای فرشتگان منبر میکرد . در مورد ازدواج اونقل بسیار از ادیان مختلف شده ولی تنها نقلی که در آن اسمی برای همسر او قید شده این است که او در قبیله خود با دختر *روحا* به اسم *لهبا* ازدواج کرد و از آن ملعون فرزندان زیادی در روی زمین به دنیا آمد آنها مشغول عبادت شدند و عبادتهای بسیار سختی را پیش گرفتند واز میان آنها عبادتهای ابلیس زبان زد همه بود و بعد به خاطر خطاها همه آنها را خداوند به هلاکت رساند و همچنین نسناس بشر قبل از انسان را هلاک کرد و در میان آنها ابلیس را خداوند نگاه داشت و بعدها فرشتگان او را به آسمان بردند و آنجا مشغول عبادت خداوند شد تا جایی که به مقام آموزگار فرشتگان رسید و آنجا احتیاجی به زن نداشت و بعد از رانده شدنش از بهشت هم برای او همسری داده نشد . گفته شده بنا بر حدیثی از حضرت تقی ع در کتاب شیطان در کمین گاه گل انسان به مدت هزار سال مثل سفالی در گوشه ای بوده که فرشته ها با کنجکاوی به آن سر میزدند و شیطان نیز از سوراخ دماغش وارد میشود و از پایین خارج میشد و به برامدگی شکم او میزد و میگفت تو چه هست که خداوند میخواهد زنده ات کند. عبدالعظیم حسنی از حضرت تقی ع سوال کرد که علت بد بو بودن غاءط انسان چیست حضرت فرمود گذر کردن شیطان از شکم و پشت انسان است و برای همین شکم و غاءط انسان بدبو میباشد و بنا به روایتی از حضرت امیر علی ع مدت چهل سال گل انسان را خداوند به حال خود گذاشت تا خشک شود ابلیس همواره بر او میگذشت و میگفت خداوند برای چه چیزی این را خلق کرده ؟ و پیش خود میگفت اگر خداوند مرا امر کند که بر او سجده کنم با او مخافت میکنم و مخافتم را اعلام میدارم و بعد از دمیدن روح بر انسان شیطان مخافت خود را اعلام کرد . . . . در ادامه مطالب بخوانید. . . ادامه مطلب ...

همه را دوست دارم

سلام این مطلب در جواب یکی از دوستانم میباشد . . . . سلام خوبی و بدی مقیاسش در محضر خداوند هست و بس اما اگر ما از انسانها دوری میکنیم به خاطر ضعفهای خودمان است . . . . چون ابزارهای روحی خودمان را نشناختیم و این استرس یک موج منفی در ما به وجود می آورد که ما را از دیگران دور میکند و ما از دیگران واهمه داریم که نکند ما را قبل از خودمان کشف کنند . . . ولی نمیدانیم که کشف کردن آنها محال است چون آنها که از ما به خودمان نزدیکتر نیستند ! زمانی که ما خودمان را نشناختیم چطور آنها با این فاصله ما را بشناسند . . . پس از خداوند بخواهیم که ابزارهای جسمی و روحی ما را به ما بشناساند و ما را در مسیر خودشناسی حمایت کند . اعتماد امریست که به واسطه خودشناسی و خداشناسی به دست می آید . حقیر سر تا پا عصیان

شاید هم باشد

سلام . . . سید میگه توی خلقت خداوند خلقتها و قوانینی هستند که چه ما بپذیریم و چه نپذیریم آنها وجود دارند باتمام اینکه شما انسان منطقی و عاقلی باشید ؟؟؟ آخه دیشب بحثی بود که با تمام داشته ها و شنیده ها و تجربیات این حقیر مغایر بود و پذیرفتن این مطلب برای این حقیر بسیار سنگین بود . . . . . سید میگه تمام مفهومات این دنیا بستگی به گذر زمان داره و احتمالا در گذر زمان اشتباهاتی به وقوع بپیونده که از حیطه تفکر ما خارج باشه و برای ما قابل تفهیم نباشه . . . . وشاید هم اصلا تا ابد برای ما افشا نشه و ما در تحیر این قضیه بمونیم مثل ذات خداوند که قابل ادراک ما نیست . . . .ولی نمیدونم شاید هم حالا ودر زمان ما قابل فهم نیست . . . مرا به کدامین نفس شیدای خود کردی که تمام دنیا برانگیخته شدند تا بین ما را به هم بزنند و هر روز با یک ترفندی هجوم می آورند و قصد جدایی ما را دارند . . . . ولی نمیدانند که خدایی چون تو همیشه برای دوستانت نگرانی و به گفته خودت که فرمودی هر کس برای من حیله بکار برد بداند که من خود بزرگترین مکرها و حیله ها را دارم . . . آری کسی را یارای مقابله با تو نیست . . . . چه در رحمت وچه در جزا شر . . . . خدایا هر آنچه را که برای فهم این حقیر کافی میدانی میپذیرم و این را اطمینان دارم که تو دوستانت را هدایت میکنی و هدایت تو وسعت نامحدود دارد . . . خداوندا این حقیر را به داشته هایش مغرور نکن که همیشه جوینده باشم چون دریای علم تو نامحدود میباشد . . . خداوندا از علومی که نامنظم و بدون صورت مسعله و گنگ هستند و ما قدرت شناخت آنها را نداریم و احتمالا ما را از تو دور کنند حافظ باش و ما را دور کن . . . . حقیر سرتاپا غفلت

دعایم کنید

سلام چند روزه قفلم . . . اصلا اونقدر پوچ و خالی شدم که احساس میکنم فاجعه خیلی بدی برام اتفاق افتاده . . . . اینجاست که از شما میخوام دعام کنید و از خدا بخواین که نور هدایتش رو از این حقیر عاجز و ناتوان نگیره و دوباره این حقیر رو به سرزمین شیدایی و عاشقی هدایت کنه . . . . آخه انگار جاده خاکی رفتم و گم شدم . . . التماس دعا حبیبان خدا . . . . حقیر سرتاپا غفلت

این مطلب در جواب دوست خوبم در مورد دوستان اطرافمان هست. . . سلام. . . بعضی وقتها ما دوست داریم در جمعی که قرار داریم تک باشیم . یا در خداجویی یا در دنیا جویی . . . این ماییم که دوستانمان را انتخاب میکنیم حال خوب یابد . . . اما چقدر خوب است که ما این اختیار انتخاب را به خداوند واگذار کنیم . . . به حالت طبیعی ما باید با کسانی دوستی کنیم که دوستان خداوند هستند و دوری کنیم از دشمنان خداوند . . . چرا ؟ عذابی که به سمت دشمنانش میاید فراگیر است و امکان دارد دوستانش هم در این عذاب گرفتار شوند فقط به حکم دوستی با دشمنانش و برای همین است که خداوند میفرماید با دوستانم دوستی کنید و با دشمنانم دشمنی کنید . سعی کنید در جمع سالکان و صالحین باشید تا رحمت خدا شامل حالتان شود و حتی ایمانتان را نیز بهتر حفظ میکنید . . . عزیزم اسراری در بین دوستان خدا رد و بدل میشود که گوش نامحرمان نباید بشنود حتی اگر این نامحرم نسبت فامیلی با شما داشته باشد مثل خواهر و برادر حتی پدر و مادر . . . لوط پیامبر و زنش . . . نوح و پسرش . . . و خیلی ها و در اسلام امام حسن ع و همسرش . . . و خیلی موارد دیگر، پس سعی کنید دوری کنید از تمام نامحرمان و دشمنان اللهی . . . حقیر سرتاپا غفلت

دوستان خوب

سلام. . . در تمام دنیا آشنایی حرف اول رو میزنه و دوستی ها عامل ارتباط همه ما باهم میباشد . . . . جالب این است که دوستی های این دنیا در آخرت نیز سهم بسیار مهمی دارد . . . در آیات مختلف و در احادیث متعدد آمده است که هر انسانی در این دنیا با هر کسی دوستی کند و احساس محبت و گرمی کند در آخرت با او محشور خواهد شد . . . مثلا ما در این دنیا اگر با مال دنیا مانوس شویم و یا با شهوت و نفس در آخرت نیز با آنها محشور میشویم و اگر با حب اهل بیت و دوستان اهل بیت س و یا دوستان خدا و انسانهای پاک مانوس شویم در آخرت نیز با آنها محشور میشویم . . . . اگر در آن دنیا گرفتار هم شدیم آشنایانی داشته باشیم که حداقل دوستان خداوند هستند و آبرویی دارند و شاید شفاعت کنند . . . . اما اگر دوستان ما شهوت بازان و دنیا پرستان و یا اصلا خود مال دنیا و شوت باشد چه خواهد شد آیا شما در آن دنیا شفاعت آنها را میخواهید و یا همنشینی با آنها را میخواهید ؟ خداوندا ما را با حبیبان خودت محشور گردان. . . . خداوندا ما را در روز آخرت شافی خودت باش و دوستی ما را در این دنیا و آن دنیا بپذیر . . . . حقیر سرتا پا گناه

آیا حقیقت ختم ماجراست

حتما این مطلب را بخوانید و عمل کنید . . . . . . . . . . . . . . سلام . . . در راه های رسیدن به خدا سه راه را در اکثریت ادیان مطرح میکنند . . . شریعت ، طریقت . حقیقت . . . شریعت که صورت اعمال فقهی و شرعی میباشد و عمل به واجبات و دوری از محرمات طریقه اعمال یومیه موضوعات این مرحله میباشد و اما طریقت که بنا به معنای لغوی به معنی راه و روش رسیدن به مقصد میباشد و بنابه حدیث از حضرت رسول ص راه رسیدن به خدا به تعداد نفوس خلق شده میباشد و مقصد که طریقت جویای آن میباشد حقیقت میباشد . . . اما حقیقت که معنی آن مورد بحث ما می باشد . . . آقا سید میگه حقیقت رسیدن به نقطه ای میباشد که بدانی حقانیت یک موضوع چه میباشد مثلا یقین پیدا کنی که خداوند وجود دارد ویا مثلا در مورد آتش که یقین پیدا کنی که آتش گرم است و میسوزاند یعنی رسیدن به حقیقت یک موضوعی ولی به حالت علمی و شناخت . . . اما حقیقت شما را فقط با صورت مسءله آشنا میکند خیلی از عرفا و سالکین به این مرحله رسیدند و اکتفا کردند ولی بسیاری از آنها بعد از رسیدن به این حقیقت چون آن را درک نکردند و فقط به این مرحله اکتفا کردند به شک افتاده ایمانشان در پرتگاه شکییات لنگ میزد . . . مثلا همان موضوع آتش که حقیقت فقط به شما میگه گرمه ولی دست شمارو داغ نمیکنه تا بسوزی و یقین پیدا کنی که داغه و خدا را حقیقت فقط به شما میشناساند و بر حسب معلول و علت شما به بودن خداوند مطمءن میشوید اما شناخت خداوند در مرحله حقیقت شما را مثل آتش فقط با حرارت آشنا میکندولی نمیسوزاند و برای همین است که اکثرا به شک می افتند . . . اما مرحله بعد از حقیقت *واقعیت* میباشد که شما را با واقعیت حقیقت میکس میکند و شما را به آتش میچسباند و همان فنا فل الله در واقعیت حقیقت اتفاق می افتد و این مرحله ای است که کمتر کسی به این مرحله رسیده و محشور شده حال اگر در واقعیت موضاعات سیر شود منظور این است که قبلا عرض کردم تجربه کردن هر مرحله ای در سیروسلوک شما را به واقعیت نزدیک میکند و سخن در این مورد بسیار است اما گفتنش چه سودی دارد چون تجربه کردن این موضوع منحصر به فرد میباشد و حتما باید شخص تجربه بکند و با توضیح دادن فقط حقیقت این موضوع فاش میشود . یادمه که یکی از دوستانمان میگفت مطالب این وبلاگ منو منقلب میکند ولی بعد از چند روز یادم میرود وتاثیری ندارد و این حقیر عرض کرد واقعیت موضوع را درک کردن شما را در موضوعات محکم میکند والا حقیقت فقط شما را آشنا میکند واگر عمل نشود با واقعیت آشنا نمیشوید و شک شما را دور میکند ، . . . . حقیر سر تا پا غفلت

چون او خواست شد

سلام . . . دیشب بعد از شش روز و پنج شب صبر و تسلیم در درگاه خدا نور هدایت خدا دوباره راه این حقیر را روشن کرد و دوباره اطمینانم به خدا مرا روسفید کرد . دیشب منزل سید بودم که شیطان لعنت الله را در حالت بسیار بدی دیدم و اونقدر عاجز شده بود که چادر سیاه سرش کرده بود و قامتش خمیده و خداوند او را در مقابل تسلیم شدگان و صابران عاجز میکند اما هر کسی به اندازه معرفتش میفهمد . . . سید میگه انسان اگر در مرحله صبر بشکند دیگر امیدی به بازگشتش نیست الا به اذن خدا . . . خیلی جالبه صبر در کنار رنجش زدایی و تکاندن گردوخاک قلب آدمی و نآمید شدن از غیر خدا و پله ای بالاتر از توسل یعنی توکل و راضی بودن واقعی از آنچه که هست و خواهد آمد . . . . خداوندا من لایق این راه نیستم و اگر تو نبودی این حقیر قدمی را برنمیداشت چه برسد که از امتحان تسلیم و صبر در بیاد البته این امتحان مال این لحظه است امکان داره در آینده سنگین تر و بزرگترین امتحان را بگیرد . . . خداوندا به تو پناه میبرم از تمتم فتنه ها و حیله های شیاطین از جن و انس یا ارواح که تویی بهترین حافظین . . . حقیر سرتاپانیاز

اعتراف میکنم که تو بهترین وکیلهایی

سلام خدا . . . اعتراف میکنم که تو بهترین وکیلهایی . . . از زمانی که به تو اعتماد کردم و افزار خودم رو به تو دادم تمام لحظاتم رو پر از نور خودت کردی و این حقیرغافل رو هدایت کردی . . . امروز با تسلیم شدن فردای خودتان را که مالکش نیستید تضمین کنید . . . مالک تمام زمانها خدای هاتف است و اوست که فردا را برای شما میسازد پس اعتماد کنید که اوبهترین حافظین است . . . این تجربه این حقیر بود که فهمیدم هر آنچه که اومیخواهد از روی تدبیر است . . . . خدایا ممنونم که مرا بر تمام لحظاتم روشن کردی و فهماندی آنان که به تو تسلیم میشوند پیروزند و آنان که به دنیا و مخلوق تسلیم میشوند شکست خورده اند . . . و این منم بنده عاجز و ناتوان تو، که اعلام میکند تسلیمم و راضیم به آنچه که تو میخواهی . . . . حبیب من من تو را میخواهم و حال فهمیدم که عاشق تو شدم و همه را کنار زدم و دیگر بی قراری هایم از فراق توست و من را به کنار خودت پرواز بده که دیگر توان فراق تو را ندارم البته این خواسته من نیست چون من تسلیمم به آنچه تو میخواهی این هم که عرض کردم حرم حریق عشق توست خدایا . . . . چه کنم چه بگویم حتی دیگر بیان هم نتوانم کنم . . . خیلی ها لاف عشق تورا زدنند . خدایا این حقیر را از آنان قرار مده و مرا عامل به گفتارم کن . . . خدایا دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم. . . حقیر سر تا پا نیاز

اسلام علیک یا رسول الله ص

ولادت با سعادت رحمت للعالمین حضرت محمد ص بر تمام مخلوقات اللهی مبارک باد .