نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت
نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

سالک در طی عمر

با سلام خدمت پاکان

در طی مدتی که بنده در گدایی راه اهل بیت ع و به دنبال راه تسلیم در مقابل ذات احدیت بودم متوجه مساِئلی شدم که بیانش برای دوستان خالی از لطف نیست .

یکی که این مسائل سعی بیخود در رسیدن به مقاطع میباشید : بعضی ها در طی مراحل عرفان خود آزاری میکنند ، سخت گیری ها و اذکار طولانی و سختی در امور دنیا و ... و بعد از مدتی که نتیجه ای نمیگیرند یا بهتر بگویم نتیجه خواسته های غیر معقول خود را نمی بینند چنان دلسرد و نا امید میشوند که تعدادی از آنها کلا از مسیر خارج میشوند و عده ای ایمانشان ضعیف میشود که اینها به مانند مار زخم خورده خطرناک میشوند چون به تمایلات نفسی خود نمیرسند .

غافل از اینکه زمان در سیر و سلوک در عرفان اکتسابی اصلی ترین عامل است و طی مراحل خاص و سن سالک نقش بسزایی در طی طریقت دارد . حال آنکه در عرفان توفیقی این مرحله با مشیت اللهی با تعجیل اتفاق می افتد که آن باب بسیار مفصلی دارد که مجال بحث نیست .


مطلبی بسیار مهم

و اما در مسائل دیگر میتوان به مبحث آموزش و زیر بنای اصلی سیر و سلوک توجه کرد هیچ سالکی به هیچ مقطع اللهی نمیرسد الا به ریشه و بنیان محکم و آموزش و داشته های صحیح اللهی از ابتدا یعنی شریعت و تمام آموزه های دینی و عمل به آنها به طوری که نسبتا واقف به آنها باشد که اگر وارد طریقت شد شخصی عاقل باشد و بتواند به واسطه داشتن آموزه های صحیح راه صحیح را از غلط تشخیص دهد و در صورت نبود این آموزه ها سالک به اشتباه می افتد و عده زیادی از این افراد مبتلا به توهمات تقدسی گرفتار میشوند و احساس رسیدن به قدرتهای غیر انسانی آنها را گمراه میکند .

و متاسفانه برگشت انها به مسیر بسیار دشوار میشود و بعضی اوقات غیر ممکن .

ولی با داشتن بنیان محکم در زمان ورود توهمات سریع مراجعه به قرآن و احادیث آنها را متوجه خدا میکند و تسلیم را در مقابل خدا یاد آوری میشود و تقدس خود را منکر میشوند و از خدا طلب بخشش میکنند .

بنده حقیر این مطلب را برای این عنوان کردم چون خودم گرفتار این مسئله بوده ام و حالا هم متاسفانه عده ای از دوستانمان گرفتار این قضیه شده اند .

و مسئله دیگری که به ذهن بنده حقیر فلحال میرسد این است که تا سالک به مرحله تسلیم مطلق در مقابل ذات احدیت نرسیده و از باب توسل وارد رحمت  توکل نشده وتا غرور رااز روح خود پاک نکرده نمی تواند ره به جایی ببرد .


همین ...

حقیر سرتا پا نقص