نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت
نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

راه حق روشن است پس عمل کنید

سلام به ره روان راه حق 

أ فحسب الذین کفروا أن یتخذوا عبادی من دونی أولیاء إنا أعتدنا جهنم للکافرین نزلا ﴿۱۰۲﴾
 آیا کسانى که کفر ورزیده اند، پنداشته اند که [مى توانند] به جاى من، بندگانم را سرپرست بگیرند؟ ما جهنم را آماده کرده ایم تا جایگاه پذیرایى کافران باشد. (۱۰۲)سوره کهف


و لا تدع من دون الله ما لا ینفعک و لا یضرک فإن فعلت فإنک إذا من الظالمین ﴿۱۰۶﴾
و به جاى خدا، چیزى را که سود و زیانى به تو نمى رساند، مخوان؛ که اگر چنین کنى، در آن صورت قطعا از جملهء ستمکارانى. (۱۰۶)
و إن یمسسک الله بضر فلا کاشف له إلا هو و إن یردک بخیر فلا راد لفضله یصیب به من یشاء من عباده و هو الغفور الرحیم ﴿۱۰۷﴾
و اگر خدا به تو زیانى برساند، آن را برطرف کننده اى جز او نیست، و اگر براى تو خیرى بخواهد، بخشش او را ردکننده اى نیست. آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى رساند، و او آمرزندهء مهربان است. (۱۰۷)
قل یا أیها الناس قد جاءکم الحق من ربکم فمن اهتدى فإنما یهتدی لنفسه و من ضل فإنما یضل علیها و ما أنا علیکم بوکیل ﴿۱۰۸﴾
 بگو: «اى مردم، حق از جانب پروردگارتان براى شما آمده است. پس هر که هدایت یابد به سود خویش هدایت مى یابد، و هر که گمراه گردد به زیان خود گمراه مى شود، و من بر شما نگهبان نیستم.» (۱۰۸) سوره یونس

خوب حالا من از شما سوال میکنم ، اولین شبهه در زمان رویت این آیات برای شما چیه ؟

آیا شما که مسلمان هستی حالا چه سنی و چه شیعه شده عملی را انجام دهید که شامل این آیات بشوید ؟ 

اگر چنین بوده آیا برحسب آموزه های دینی بوده یا بر حسب برداشت شخصی خودتان ؟

آیا دلیلی برای شریک قرار دادن غیر خدا برای خدا دارید ؟ 

آیا مقدس بودن پیامبر ص و امامان شیعه شامل این آیه میشود ؟ 

آیا اعتقاد های سنی و شیعه در آینده در شأن نزول این آیات دخیل بوده ؟

آیا افراط مذاهب در بزرگ کردن افراد باعث عبودیت شخص میشود ؟ 

آیا مشرک حتمی باید شرکش را به زبان آورد ؟ 

آیا سنی ها که ابوبکر و عمر و عثمان را خلیفه بعد پیامبر ص میدانندو عایشه را ام المومنین میدانند و یا معاویه و یزید و مروان و خلفای اموی و عباسی را هم را نیز جانشین پیامبر ص و حتی اگر ظالم هم باشند تبعیت از آنها را واجب و قیام بر علیه آنها را شرک و کفر و حرام میدانند  شامل این آیه میشوند ؟ 

آیا شیعه که علی ع و اولاد پیامبر ص را امامان و ولی خدا بر کل خلقت میدانند شامل این آیه میشوند ؟

آیا در راستای رسیدن به خدا مبشود امامانی داشت که حجت خدا باشند مثل هارون و موسی ع ولی آنها را معبود ندانست و فقط حجتهای خدا و هادیان اللهی دانست ؟ 

آیا علمای اهل سنت که گفته اند حضرت عیسی در آخر الزمان بر مرپی از این امت اقتدا کرده و نماز می گذارد قبل از روز قیامت و او قائم بر حجتهای خداست ، واین حدیث را در صحیحین آورده اند آیا میشود منتظر بودن بر ظهور آن حجت خدا را شرک دانست و شامل این آیه کرد ؟ 

آیا میتوان گفت که منظور این آیه خداهای پوشالی و منجیان وهمی مثل بتها و شیطان و دیوها است و یا ساحران که مدعی دست داشتن در حکمتهای خلقتند و یا مدعیان ماثران در خلقت شامل این آیه میشوند ؟

حال چرا با وجود این همه سوال ولی علمای اهل سنت اینها را به عقاید شیعه میچسبانند و میگویند این آیات در مورد شیعه هاست ؟ 

بنده قبول دارم خرافاتی در شیعه وارد شده اما این خرافه ها در بیم عوام الناس هست مثل خرافه هایی که در اهل سنت نیز هست که علمای آنها در راستای هدایتشان منبر میروند و آنها را آ گک اه میکنند . 

ولی اصل مذهب تشیع همان شیعه علی ع و موحدین راه حق و شاگردان امام جعفر صادق ع می باشد که تمام ایمانشان بر پایه شهادت بر واحد بودن و بی شریک بدون و قادر بودن خداوند است و پیامبر ص و امامان فرستاده خدا برای هدایت انسان به سمت حضرت حق تعالی میباشد و تمام هدف فرستادگان خدا پیام تسلیم در مقابل خداوند است . 

واین عقیده شیعه می باشد حالا بر چه مبنایی تازگی ها عده ای برحسب احساسات عده ای جوان که در کلیبپ های ویدئویی نشان میدهند شیعه را مشرک میدانند من تعجب میکنم . 

شاید در اهل سنت عده ای بر حسب نا آگاهی عمل را انجام دهند و شیعه هم با فیلم برداری آن را علتی بر مشرک دانستن همه اهل سنت بداند . آیا درست هست . 

بیاید بحث علمی بکنید . سفسته کردن درست نیست . 

اگر هدف ما هدایت شدن هست پس چرا فقط فکر و ذهنمان تخریب کردن هم شده ؟ 

اگر راه حق را میشناسیم در عمل نشان دهیم . 

شیعه پیرو پیامبر ص و اولاد پیامبر ص است ، پس در عمل نشان دهد . 

وسنی هم پیرو پیامبر ص و سنت و خلفای راشدین هست پس در عمل نشان دهد . 

و مشخص شود که حق کدام است . 

به خدا اگر با مهربانی و عمل صالح و ایمان کامل زندگی کنیم بیانگر مذهبان هستیم والا حرف زدن خالی که نتیجه ای ندارد . 

حقیرم فقیرم ذلیلم دخیلم یاالله


نظرات 1 + ارسال نظر
ستاره کویر جمعه 27 دی‌ماه سال 1392 ساعت 09:17 ق.ظ http://hadiseashna.blogsky.com

«همه از خدائیم، به سوی خدا میرویم»
کلّ هستی از خداست. آنچه در دنیای توهّمتان می بینید، از ذات احدیّت نشأت گرفته است. آیا چیزی جز خدا و جز از خدا می بینید؟ خدا آنچه هست، آنچه نیست، آنچه خواهد بود و آنچه بوده است، می باشد. خدا تنها حقیقت، تنها زندۀ واقعی، تنها حیات جاودان و تنها شعور حاکم بر هستی است.
جز خدا نیست. هر چه هست، خداست. جز خدا نبینید، جز خدا نپندارید و جز خدا حامی ای نجوئید که او ذات یگانۀ هستی است. تنها حقیقت ماندگار و تنها پدیدۀ جاودان. جز او هر چه هست، همه از اوست. با اوست. در اوست و تنها اوست که هست و غیر او هر چه هست، زندگانی از او می یابد که او وحدت بی منتهاست. (از وبلاگ حدیث آشنا)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد