نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت
نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

من حرف دارم خدا ، با این آدما بزار بگم

سلام 

همین حالا یه متنی از خاطرات شبهای سیروسلوکم نوشته بودم که وقتی گزینه ارسال رو زدم اینترنت قطع شد و متن هم پاک شد . 

نمیدونم چرا هر وقت من می خوام یه مطلبی رو بنویسم که تاثیر گذاره و خودم رو هم  متحول کرده و یامیشه گفت ناگفته های این حقیره ، با یه دلیل الکی متن پاک میشه . 

منم دیگه تایپش نمیکنم . 

ولی فقط این رو بدونیم که بعضی حرفها حرمت دارن و بازگو کردنش بعضی جاها کاملا اشتباهه و باعث میشه یه نامحرم با یه بی احترامی و نفهمی ارزش اون کلام رو پایین بیاره . 

بعضی وقتا خدا هم دوست نداره حرفهای بین خودش و بندش جایی گفته بشه . 

نمیدونم چرا  . . . ؟ 

میخوام درونم رو داد بزنم ولی به کی بگم که باور کنه و تحملش رو داشته باشه و قاطی نکنه . 

انگار باز دارم زبون درازی میکنم . 

خدا بخیر کنه . 

هر چه میخواهد دل تنگت بگو . . . . . 

و یا به قول شاعر 

هرچه پیش آید خوش آید

ما که خندان میرویم 

یاحق

حقیر سرتاپا گناه

نظرات 2 + ارسال نظر
نیلوفر دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:33 ق.ظ

آه
سلام ببین رضای خدا چیه

نپرس چرا
اگه دوست داری و صلاح میدونی با هم ایمیلی در ارتباط باشیم
چون واقعا دنبال یه استاد در این راه میگردم یه دوست و یه همراه
البته نزدیک دوسال هست وبلاگتان را میخونم و بسیار استفاده کردم
محبت و کلامتان را از ما غافلین دریغ نفرمایید پاینده و پیروز باشید

نیلوفر دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:53 ب.ظ

سلام
همیشه پیروز و شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد