نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت
نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

جمعه و دلهای گرفته و اسرار مخفی در اعمال


سلام دلم گرفته ، برای حجتی  که آماده ظهور است ولی اذنش نمیدهند و به صبر دعوتش میکنند . و او شاهد احوالات امتش هست و میبیند که بشر با خود چه میکند و این تن پراز پاکی را به باتلاق سیاهی میکشاند و این روح بر گرفته از لطف حق را چنان در زندان ناپاکی تن حبس میکند که راه خروج این روح را پر از تارهای بافته شده سیاهی میکند و برای همین است که در زمان مرگ خروج روح از تن اینقدر دردناک میشود . راه فرار از این درد پناه بردن به خداوند و تسلیم شدن و به اوسپردن تمام امورات دنیوی میباشد که او امانت دار بسیار امینی هست . چون او اگر انسان را تا یک قدمی پرتگاه ببرد ولی حفظ امانت میکند و اطمینان به او تو را از فرو رفتن در منجلاب نفس و وسوسه شیاطین نجات میدهد و سعادت نصیب کسی میشود که حضرت حق وکیل او باشد و پرونده اعمال او را خود خداوند اراءه بدهد و چه زیباست که در دادگاه حضرت حق وکیل مدافع انسان خود خداوند باشد . وقتی میگی خدا یا توکل به تو یعنی خدا را وکیل خودت قرار میدهی ولی نود و نه در صد کسانی که توکل میکنند از ترس است نه اطمینان . مثلا از در خونه که میزنن بیرون از ترس اینکه تصادف نکن یا پولشون خورده نشه و یا حادثه ناگواری برای خانواده شون پیش نیاد و . . .  میگن خدایا توکل به تو ولی تمام اعمالشون رو به او نمیسپارند و توکلشون از ترسه نه از اطمینان . خداوندا به من دانشی عطا کن تا خود را به تو بسپارم و معرفتی ده تا بپذیرم آنچه را که تو میخواهی . . . حقیر سرتا پا غفلت

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:33 ب.ظ

آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد