سلام بر روح پاکان
این مطلب در جواب یکی از دوستانمان به مطلب امامت علی ع اللهی است را نمیپذیرند هست .
و الذین آمنوا بالله و رسله و لم یفرقوا بین أحد منهم أولئک سوف یؤتیهم أجورهم و کان الله غفورا رحیما ﴿۱۵۲﴾
و کسانى که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده و میان هیچ کدام از آنان فرق نگذاشته اند، به زودى [خدا] پاداش آنان را عطا مى کند، و خدا آمرزندهء مهربان است. (۱۵۲)
إن الذین یکفرون بالله و رسله و یریدون أن یفرقوا بین الله و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون أن یتخذوا بین ذلک سبیلا ﴿۱۵۰﴾
کسانى که به خدا و پیامبرانش کفر مى ورزند، و مى خواهند میان خدا و پیامبران او جدایى اندازند، و مى گویند: «ما به بعضى ایمان داریم و بعضى را انکار مى کنیم» و مى خواهند میان این [دو]، راهى براى خود اختیار کنند، (۱۵۰)
أ لم تر إلى الذین یزکون أنفسهم بل الله یزکی من یشاء و لا یظلمون فتیلا ﴿۴۹﴾
آیا به کسانى که خویشتن را پاک مى شمارند ننگریسته اى؟ [چنین نیست،] بلکه خداست که هر که را بخواهد پاک مى گرداند، و به قدر نخ روى هستهء خرمایى ستم نمى بینند. (۴۹)
انظر کیف یفترون على الله الکذب و کفى به إثما مبینا ﴿۵۰﴾
ببین چگونه بر خدا دروغ مى بندند. و بس است که این، یک گناه آشکار باشد. (۵۰)
أم لهم نصیب من الملک فإذا لا یؤتون الناس نقیرا ﴿۵۳﴾
آیا آنان نصیبى از حکومت دارند؟ [اگر هم داشتند،] به قدر نقطهء پشت هستهء خرمایى [چیزى ] به مردم نمى دادند. (۵۳)
أم یحسدون الناس على ما آتاهم الله من فضله فقد آتینا آل إبراهیم الکتاب و الحکمة و آتیناهم ملکا عظیما ﴿۵۴﴾
بلکه به مردم، براى آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رشک مى ورزند؛ در حقیقت، ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم، و به آنان ملکى بزرگ بخشیدیم. (۵۴)
فمنهم من آمن به و منهم من صد عنه و کفى بجهنم سعیرا ﴿۵۵﴾
پس برخى از آنان به وى ایمان آوردند، و برخى از ایشان از او روى برتافتند، و[براى آنان ] دوزخ پرشراره بس است. (۵۵)
و الذین آمنوا و عملوا الصالحات سندخلهم جنات تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها أبدا لهم فیها أزواج مطهرة و ندخلهم ظلا ظلیلا ﴿۵۷﴾
و به زودى کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند، در باغهایى که از زیر[درختان ] آن نهرها روان است درآوریم. براى همیشه در آن جاودانند، و در آنجا همسرانى پاکیزه دارند، و آنان را در سایه اى پایدار درآوریم. (۵۷)
إن الله یأمرکم أن تؤدوا الأمانات إلى أهلها و إذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل إن الله نعما یعظکم به إن الله کان سمیعا بصیرا ﴿۵۸﴾
خدا به شما فرمان مى دهد که سپرده ها را به صاحبان آنها رد کنید؛ و چون میان مردم داورى مى کنید، به عدالت داورى کنید. در حقیقت، نیکو چیزى است که خدا شما را به آن پند مى دهد. خدا شنواى بیناست. (۵۸)
یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم فإن تنازعتم فی شیء فردوه إلى الله و الرسول إن کنتم تؤمنون بالله و الیوم الآخر ذلک خیر و أحسن تأویلا ﴿۵۹﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را[نیز] اطاعت کنید؛ پس هر گاه در امرى [دینى ] اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به [کتاب ] خدا و[سنت ] پیامبر[او] عرضه بدارید، این بهتر و نیک فرجام تر است. (۵۹)
أ لم تر إلى الذین یزعمون أنهم آمنوا بما أنزل إلیک و ما أنزل من قبلک یریدون أن یتحاکموا إلى الطاغوت و قد أمروا أن یکفروا به و یرید الشیطان أن یضلهم ضلالا بعیدا ﴿۶۰﴾
آیا ندیده اى کسانى را که مى پندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و[به ] آنچه پیش از تو نازل گردیده، ایمان آورده اند[با این همه ] مى خواهند داورى میان خود را به سوى طاغوت ببرند، با آنکه قطعا فرمان یافته اند که بدان کفر ورزند، و[لى ] شیطان مى خواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد. (۶۰)
و إذا قیل لهم تعالوا إلى ما أنزل الله و إلى الرسول رأیت المنافقین یصدون عنک صدودا ﴿۶۱﴾
و چون به ایشان گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر[او] بیایید»، منافقان را مى بینى که از تو سخت، روى برمى تابند. (۶۱)
فکیف إذا أصابتهم مصیبة بما قدمت أیدیهم ثم جاؤک یحلفون بالله إن أردنا إلا إحسانا و توفیقا ﴿۶۲﴾
پس چگونه، هنگامى که به [سزاى ] کار و کردار پیشینشان مصیبتى به آنان مى رسد، نزد تو مى آیند و به خدا سوگند مى خورند که ما جز نیکویى و موافقت قصدى نداشتیم؟ (۶۲)
أولئک الذین یعلم الله ما فی قلوبهم فأعرض عنهم و عظهم و قل لهم فی أنفسهم قولا بلیغا ﴿۶۳﴾
اینان همان کسانند که خدا مى داند چه در دل دارند. پس، از آنان روى برتاب، و[لى ] پندشان ده، و با آنها سخنى رسا که در دلشان [مؤثر] افتد، بگوى. (۶۳)
و ما أرسلنا من رسول إلا لیطاع بإذن الله و لو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما ﴿۶۴﴾
و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر آنکه به توفیق الهى از او اطاعت کنند. و اگر آنان وقتى به خود ستم کرده بودند، پیش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر[نیز] براى آنان طلب آمرزش مى کرد، قطعا خدا را توبه پذیر مهربان مى یافتند. (۶۴)
ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻃﺒﺮﯼ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺑﻮ ﺑﮑﺮ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺹ
ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﺩﻋﻮﯼ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠﯽ ﻉ ﺩﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﯿﮑﺮ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺹ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ
ﮔﺬﺍﺷﺖ . ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﺪ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ
ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﺺ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﺗﺮﯾﻦ ﺷﺨﺺ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺵ ﻋﻠﯽ ﻉ ﺍﺳﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺹ
ﻓﺮﻣﻮﺩ ، ﻋﻠﯽ ﻉ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ﻉ . ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ . ﺧﻮﺏ
ﺷﻤﺎ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺹ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻋﻠﯽ ﻉ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺹ ﺑﻮﺩ ﺟﺎﻧﺸﯿﻨﺶ ﻣﯿﺸﺪ ﺣﺎﻻ ﺷﻤﺎ
ﺍﻧﺼﺎﻓﯽ ﻗﻀﺎﭘﺖ ﮐﻨﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺻﺤﯿﺢ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺁﻣﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺑﻪ ﺍﻭ
ﺑﻪ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﺩﺍﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ ﺍﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺯ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺪﺵ
ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻣﻌﺎﺫ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﮕﺮ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺹ ﻃﻔﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺑﯽ ﻋﻠﻢ ﮐﻪ ﻣﺼﻠﺤﺘﺶ ﺭﺍﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﯾﺎ ﻋﻤﺮ
ﺍﺑﻦ ﺧﻄﺎﺏ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺻﺤﯿﺤﯿﻦ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺹ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻨﻮﻥ ﻭ ﺣﻀﯿﺎﻥ ﻣﺘﻬﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ، ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﮐﻪ
ﺍﮔﺮ ﻋﻤﻠﯽ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺳﺮ ﭘﯿﭽﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺿﺎﯾﻊ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻃﺎﻏﻮﺗﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ
ﺁﯾﺎﺕ ﺑﺎﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺩﻋﺎ