شنیدین میگن احساس خوبی دارم . احساس بدی دارم احساس خواب میکنم و . . .
پس خود خوبی نیست فقط احساسه ، خودبدی نیست احساسه و خود خواب نیست احساسه ،
احساس ، انسان را از خود اون چیزی که مقصود و یا هدف هست دور میکنه و شاخ و برگ اضافی میده و گاهی حتی افترا به واقعیت اون موضوع میزنه .
به حق دونستن خویش و بد شمردن افکار دیگران و یا متهم کردن دیگران به عدا در آوردن و به قول امروزی ها فیلم بازی کردن ریشه در ناتوانی های خود انسان یا خبره و ماهر بودن خود این شخص در عدا در آوردن و فیلم بازی کردنه ، چرا چون ما که از درون قلب دیگران خبر نداریم و خدا ستار العیوبه ولی از قلب خودمون خبر داریم و این سیاهی قلب خودمونه که دیده میشه .
ولی عده ای دیگر هستند که بر حسب تجربه و سیر در طریقت دنیا راهکار میدن و نیت آنها به وجود اومدن یک جامعه آرومه ولی با مطالبشون به شعور کسی توهین نمیکنن !
ولی زمانی که یقین پیدا کنند که کسانی به دشمنی خدا برخواستند بی محاوا اعلان جنگ میکنند و توانشان را برای تخریب اونها میگذارند .
پس احساس را از خود دور کنید که مثل سراب ، انسان را به اشتباه می اندازاد و سعی کنید به اندازه فهمتان عمل کنید تا حداقل یک نفر عامل باشد و این قدر قیافه حق به جانب و شعاری به خود نگیرین و از دیگران انتقاد نابجا نکنید همین که خودتون رو تغییر بدین کافیه نمیخواد دیگران رو متوجه کنید .
یاحق
سلام
یه چیزی بگم ؟
دو سه روزه دارم زبون درازی میکنم ، آره دزدای حال دارن حالمو میدزدیدن .
توی سیروسلوک و علوم عرفانی وقتی کسی یه ذره حالش خوب بشه بو میده بویه خدا .
این مسیر راهزن و دزد داره و وقتی بو میفهمن سریع میان و بیماری به نام حسادت رو نشر میدن و فعل و انفعالاتی از این نشر به وجود میاد که حال معنوی سالک رو کم رنگ می کنه و این میشه دزدی حال .
خداوندا کسانی را که با توعهد دوستی بستند را حفظ کن از شر تمام اسباب و مخلوقات و فتنه های انس و جن و . . . تا همه چیز و همه کس بداند کسی که تحت حمایت خداوند هست در ایمن مطلق است .
حقیر سرتاپا غفلت
سلام
امروزه هرکس بگه دلم برای خدا تنگ شده و میخوام برم پیشش میگن طرف مشکل روحی پیدا کرده افسردگی پیدا کرده ، ولی اگه بگه دلم برای فلان دختر یا پسر تنگ شده و میخوام برم پیشش میگن عاشق شده ؟
امروز داشتم در مورد این فکر میکردم که نگاه مردم چرا اینقدر نا عادلانست ، واقعا نمیفهمن یا خودشون رو زدن به نفهمی ویا چون شناختی از خدا ندارن از خدا گفتن براشون سخته ؟
شما بگین دیگه وقتش نشده نگاهمون رو عوض کنیم و سرمون رو از کیسه مادیات دنیا بیرون بیاریم و ببینیم که میشود و کاملا عادی هست که انسان دلتنگ خدا شود چطور دلتنگ دختر یا پسری که یک بار دیدش میشه و بایک نگاه عاشق میشه ولی خدایی که خالقشه و در تمام لحظات باهاش بوده دلتنگش نشه و نخواد بره پیشش ؟
تورو خدا یادتون رفته شما مسافر این دنیاید و رفتنی ؟
خدا داره نگاه میکنه و افسوس به حالتون میخوره که دارین چه معامله بدی با خودتون میکنید و پستی های این دنیا رو به زیبایی و عظمت اون دنیا میفروشین .
و کسانی رو هم که با خدا معامله کردند و دنیا را نادیده گرفتند و غمشان وصل به خدا هست رو دیونه و افسرده و مجنون مینامید و چون خودتون رو نمیتونید تغییر بدید و جنستون رو پاک کنید و دیگر پاکی رو بد و غیر عادی معرفی میکنید .
وای به حال کسانی که با دوستان خدا بد میکنند و عرصه رو تنگ میکنند و بر حسب حسادت و کوته نظری آنها را زیر سوال میبرند و اعمال آنها را در چشم مردم خار میکنند که حافظ آنها خدای متعال است و بد عاقبتی دارند آنهایی که با خدا جهاد میکنند .
حقیر سرتاپا نیاز
دلم مثل دلت خونه کبوتر . مثل شبهاى بارونیت بى خونست کبوتر .
مثل چشمات منم چشم انتظارم .
کسى دونى بپاشه اى کبوتر ! ولى من مثل تو بالى ندارم .
که بر بامش نشینم اى کبوتر . به بام خونه خداى سبحان .
اونجا مثلت بخونم اى کبوتر .
اگه اونجا شدى ساکن توروزى . پیامم رو به هو غوغو کن کبوتر .
بگو یه بى نوا دلش تنگه وصاله .
میخواد پیشت بیاد ، غوغو کبوتر. اگه پرسید چطوره حال و وضعش .
نگرانش نکن اونو کبوتر ،
به آغوشش بگیر بوشو بگیرى ، بیای بوت میکنم تورو کبوتر
بغلت مینکم شاید بگیرم * زتو عطر اونو هرشب کبوتر
تقدیم به تنها عشقم حضرت سبحان
خدایا دلم برات یه ذره شده میخوام بیام پیشت ولی اینا نمیزارن و حی میگن خدا نکنه
خدایا حرفهای اینارو نشنیده بگیر نکنه به خاطر دلتنگی اینا منو نزاری بیام .
من خسته نشدم از دنیا . من پدر و مادرم و همسرم و فرزندانم و خواهرانم و دوستانم رو دوست دارم و در کنار اونها حس خوبی دارم .
ولی چه کنم که خدایا تو رو از همه بیشتر دوست دارم و رازیم اونها رو به خاطر دوست داشتنم و کنارت بودن کنار بزارم و بیام چون تو عشقمی حبیبیمی . . .
میدونم دارم زبون درازی میکنم و زیادی غنپز در میکنم . . .
چشم سکوت میکنم . . . یواشکی میگم اینا حواسشون نیست ! پس کی بیام ؟
حقیر سرتا پا نیاز
سلام
دیروز از لحاظ جسمی حالم خوب نبود و نزدیکهای عصر بود که دراز کشیدم و خانمم هم کنارم داشت پسرم رو شیر میداد و بعد از چند ثانیه . . .
احساس کردم دارم از سمت پا سبک میشم و این سبکی داره به سمت سینم جاری میشه و کسی رو در کنار سمت راست ، بالای سرم احساس کردم . . .
متوجه شدم که موت سراغم اومده ، اونقدر آرام بودم که از شوق وصل سکوت کردم و منتظر شدم . . . ثانیه ای طول نکشد که دیدم ابلیس در چهره انسانی اومد و گفت پسرت رو نگاه کن داره شیر میخوره از خدا بخواه که برت گردونه ، دخترت کوچیکه نیاز بهت داره و خنومت رو میخوای به کی بسپاری ؟
خندم گرفت گفتم آخه دیوانه مگه حظور خداوند رو نمیبینی که داره دعوتم میکنه ؟ درحضور خدا و نگرانی از این حرفا ! برو برو بذار مشغول کارم باشم میخوام برم مسافرم . . .
وقتی زورش نرفت غیب شد .
من داشتم پرواز میکردم آخه دلم برای خدا تنگ شده بود سه شب بود که برای دوری خدا گریه میکردم و ظهر همون روز هم دلم برای امام زمان تنگ شد و زدم زیر گریه .
وای که چه حالی داشتم . . . یعنی دارم از این دنیا راحت میشم و میرم پیش حبیبم ؟
یه دفعه متوجه شدم خانومم داره صدام میکنه و تکونم میده و اشک تویه چشماش حلقه زده و بغزش داره میترکه . . . فهمیدم که حول موت و ورود مرگ به اتاق اونو نگران کرده بود و متوجه شده بود که داره اتفاقی میفته !
ای وای که منو از یه جای داشتن صدا میزدن و این طرف هم خانومم داشت صدا میزد .
اراده کردم که برم ولی خانومم تند تر تکونم میداد و این حالت منو نگران کرد و احساس کردم که دیگه برم گردوندن و این فاصله زمانی شاید چند ثانیه ای طول نکشید ولی انگار من داشتم زندگی میکردم .
وقتی به آرامی گفتم خانوم چته چرا بی قراری میکنی ! ؟
دیدم گفت حالت خوبه ؟
گفتم مسافر بودم !
بدون هیچ تعجب یا سوالی گفت پس من چی ؟ یعنی به این راحتی از من دل میکنی ؟
.
.
.
دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و اشکم جاری شد و گفتم خدا داشت صدام میکرد من اصلا تورو ندیدم مگه میشه که اون باشه و چیز دیگه ای رو هم دید .
سکوت کرد و فقط با نگاهش داشت منو میفهموند که خیلی بی وفایی .
ولی اون هنوز نمی دونست که من شورده و مجنون حبیبم هستم و این حرفها برام فقط احساسه .
اون میدونه که من در زندگی زناشویی هیچ زنی رو جز اون نپذیرفتم و هیچ معشوقی رو هم جز الله نمی پذیرم . . . و هنوز ادامه دارد
خداوندا از تو خواستارم که طعم وصال را با فراقی شرم آور بر ما تلخ نکنی که ما ضعیف النفس هستیم و تو قوی و ما نگران حفظ جوارح خودمان در این دنیایم و حتی نگران دیگرانیم که نکند این فراق را برما لکه دار کنند و این شیطان همیشه در کمین لحظات فراق و تنهایی ماست . پس ما را حفظ فرما ای حافظ کل حافظان و ای خدای عاشق .
حقیر سرتاپا غفلت
سلام
امشب با یه دیوار آشنا شدم !
آره دیوار چیه مگه ؟
همیشه که دیوار برای جدا کردن نیست.
بعضی وقتها ما انسانها باید دیواری برای حریم خانوادمون و خودمون داشته باشیم
اگه این دیوار نباشه پشت موشتا دیده میشه و زبون بعضی ها دراز .
امشب دیوار پدر و مادر رو براتون توضیح میدم .
پدر و مادر دیواری برای بدترین لحظات زندگی ما هستند که وقتی تویه این دنیا از هر چیزی نا امید میشیم البته غیر خدا به پدر و مادر پناه میاریم و این مرد و زن نداره .
ولی بعضی ها این دیوار رو خراب میکنند و پشت این دیوار و به هر کس و ناکسی نمایان میکنن و اجازه میدن که این حریم و این دیوار به وسیله خودشون خراب بشه .
و نمیدونن که روزی خودشون پدر یا مادر میشن و همون دیوار میشن . . .
پس دیوار ها رو خراب نکنید چون هر دیواری جدا کننده نیست بلکه وصل کننده هم هست .
یاحق
سلام
امروز داشتم فیلمی رو تویه تلوزیون نگاه میکردم که منو متحول کرد .
ماجرای سکوت یک زن از درد جسمی برای راحتی شوهرش و با عشق فداکاریرش برای به مخاطره نینداختن غیرت شوهرش و حتی لذت بردن از این سکوتی که میکند .
بعضی ها سکوت را همان تحمل معنی میکنند .
یک لحظه زندگی حضرت علی ع و حضرت زهرا س به یادم آمد که هر دو سکوت کردند اما سکوتی از عمق وجود با رضایت و عشق و لذت بردن از این فداکاری .
سکوت برای معشوق و مذاب شدن در حرم حریق عشق لاهوتی با اوج لذت بردن از این سکوت .
آره تازه فهمیدم خداوند چرا سکوت کرده و سکوت کردن بسیار زیباست برای درک معشوق و این سکوت که لذتی بی بدیل دارد معنای زیبای عشق است .
بعضی از عرفا معنی سطحی سکوت رو فقط در حرف نزدن و شنیدن و یاد گرفتن شرح دادن ولی سکوت معنایی ژریف دارد که تا با سرشتت آویخته نشود نخواهی فهمید .
حقیر سرتا پا آتش هو
بنا و ستونه خدمت خلق راست*بجز باور خالق خلق ناست*
بگو باور و اعتقاد از کجاست*بجز ناله سالک بى نواست؟
تعالیم دین اللهى صفاست*پیام محبت ز آن خداست*
به تورات و انجیل و قرآن کریم * بگفته هرآنچه خدا کیمیاست*
بجز آن کلامى ندانم رواست؟ولا غیر دشمنى با خداست!
تو که در پى خلق و خدمت شدى!در این ره تعالى رضاى خداست*
سخن کوته اى شاعر اسرار پوش*ره الله اینجاو خلقش کجاست؟
نصیحت به خودکن،زبانت بدار*که هرکس به جایى به راهى رواست
این شعر در جواب یکی از دوستانم هست که زبه مدت دو ساله بهایی شده .
اون انسانی بسیار نکو خصلت و درست کاره و من فقط به خاطر ادب و معرفتش دوستش دارم البته این رفتار ریشه در خانواده و اصالت این شخص داره نه در آیینی که انتخاب کرده و من امید به هدایتش دارم . انشاالله
حقیر سرتا پا نیاز
چهارم در بهاییت اعلام وحدت جامعه انسانی شده و اینها مدعی این هستند که در ادیان دیگر به این موضوع پرداخته نشده . خوب ما در تمام ادیان اللهی آشکارا میبینیم که خداوند در تعالیم آنها وحدت و همدلی را سفارش کرده مثلا نماز جماعت در اسلام )که در بهاییت نماز جماعت نداریم جز نماز میت ( در قرآن کریم آمده : یدالله مع الجماعه ، دست خدا با جماعت است ویا آمده در تصمیم گیری ها شورا کنید و در زندگی مشورت کنید و همدل باشید و در کنار ادیان اللهی دیگر با دوستی زندگی کنید .
بهاییان میگویند از لحاظ پرا کندگی دومین دین بهاییت است عجب ! این چه وحدتی است که خودشان پراکنده اند ولی میخواهند انسانها را یکی کنند البته این پراکندگی از نظر سیاست دینی یه راه خوب برای تبلیغ است .
پنجم . تحری کردن و تحقیق و جستجو از احکام اصلی بهاییت است که بعد از سن بلوغ واجب است البته اینگونه که من متوجه شدم فرزندان آنها به علت سوتبلیغ بیت العدل اعظم از ادیان مختلف در مراحلکودکی، مخصوصا ،مسلمانان باعث شده که اصلا آنها در دین دیگری بجز بهاییت تحقیق نکنند و از هر کدام آنها چند سوال از ادیان سوال کنی نمیدانند البته بجز بزرگانشان که باید جوابگو جوامع آنها باشند .اگر این نظریه را رد میکنید پس تمام بهایی ها پیامبرندو آگاه و عبد الصالح ، پس بهاالله برای هدایت که آمده ؟ و حجاب تنها برای زنان نیست بلکه برای مردان هم هست.
هشتم : بهاییت در مورد افراط تقدس افراد در شیعه سخن میگویند و مسیحیان را در مورد اعتقادشان به عیسی ع ندامت میکنند و یهودیان را افراطی میدانند .
خوب ! شیعه که به طرف قبر حضرت محمد ص یا علی ع نماز نمیخوانند .
ولی بهاییت به سمت مرقد میرزا حسینعلی نوری نماز میخوانند یعنی قبله یشان است و طواف میکنند و زیارت میکنند .
بهاییت تمام انسانها را در هر اعتقادی مقدس میداند ولی ادیان اللهی کافران را دشمنان خدا و انسانها میدانند و از یاران شیطان .
باهییت اعلام میکنند من قرآن را کتاب آسمانی میدانم و کلام خدا ولی در مورد معد و ورود جسم به معد را باطل میداند و معد را فقط در سود روحانی معرفی میکند . پس یا در مورد تایید کردن قرآن دروغ میگویند یا خداوند را دروغگو می دانند که خدای بهاییها معادش با خدای ادیان اللهی دیگر فرق میکند .
و اما در مورد مهدویت و منجی بشریت ، که تمام ادیان معتقد هستند که از هر دینی منجی برای هدایت و اصلاح خواهد آمد که در آخر مصلح جهانی تمام آنها را صلح خواهد داد و یک حکومت دینی واحد در جهان حکم فرما خواهد شد .در تمام ادیان به این احکام حرمت خاصی میگذاشتند چون فقط حیوان حریمی برای محارم خود ندارد البته علم اثبات کرده حتی در بین حیوانات نیز بعضی ها مثل شتر و گاو میش نیز به محارم خود حرمت میگذارند درحالی که غریزی است .
بحث در مورد خطاب کردن خود بهاالله در آثارش به عنوان خالق عالم ، لم یلد و لم یولد و . . . که من این مطلب را در مطالب محققین و در سایتهای مختلف مطالعه کردم هم که دیگه حرف رو به اتمام میرسونه یعنی چه کسانی مدعی خدا بودن در تاریخ بودند ؟ نمرود و فرعون و . . .
من در این فرقه هیچ اثری از کلمات وحی جدید و اللهی بودن آیینشان ندیدم همه مطالب قبلا در ادیان گفته شده و همه کپی برداری هستند و ا خداوند طلب هدایت برای زهمه انسانها و این قوم دارم و میدانم که اگر در درونشان هدایت شدگانی مخفی باشند متوجه میشوند و خود را از تسلیم درگاه اللهی و یکی از ادیان اللهی خواهند کرد .
سلام
عید فطر هم قلوب مومنین را شاد میکند هم غمگین .
عید فطر دریاچه رحمت خداوند است که بعد از یک ماه مهمانی آخرین صفره خود را پهن میکند و بهترین ها را برای انسان محیا میکند .
ولی فطر پیام رسان روز ودا با رمضان است دلم گرفته و برای سفره سحری و افطار و حال و هوای شبهای قدر دلتنگم .
خداوندا ما را تا واقعا رمضانی نشدیم مهلت بده تا خروجمان از رمضان رضایت تو را دربر داشته باشد .
خداوندا دوستانم و خانواده ام و این حقیر را ببخش و بیامورز که ما در خور بخششیم و تو خداوند بخشایشگر بی کران .
حقیر سرتاپا عصیان و گناه
سلام عالیکم
شهادت مظلومانه و دلسوزانه و جان گدز و عالم گیر حضرت علی ابن ابی الطالب ع مولا و ولی کل خلقت و شافی تمام اهل جنت و فرمانده کل سماوات والعرض و نورالعرضین و حبیب الله و باب الله و یدالله و صوت الله و عین الله و وجه الله و اسدالله و حجت خدا و وصی رسول الله را بر تمام مومنان جهان اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و زرتشت و . . . و تمام موحدین جهان تسلیت عرض میکنم .
در این شب پر از رحمت و مغفرت اللهی برای تمام شما و خودم هدایت و رستگاری و خشنودی ورضایت خدا و امام زمان عج را خواستارم و از خداوند خواستارم که قلم عفو به تمام گناهانمان بکشد و از این به بعد خودمان و خانوادمان و همسرمان و نسلمان را تا روز قیامت مورد حمایت و حفاظت خودش قرار دهد . آمین
حقیر سرتاپا گناه
سلام
جمله خسته شدم یک جمله آشنا برای تمام گوشهای مردم روی این کره خاکی است .
وقتی ریشه یابی میکنی میبینی این جمله سرشار از رنجشهای حاصل شده از عمر انسان است .
رنجشها نیز نتیجه حاصل شده از خطاهای اخلاقی خود انسان و مقصر کردن خدا در کارهای انجام شده توسط خود انسان آن هم به بهانه وجود سرنوشت ، که میگویند خدا خواسته که من گناه بکنم سرنوشت من بوده ، او میدانسته که من این را خواهم کرد پس من بی اراده این کار را انجام دادم .
نمیدونم این اراجیف را چه کسی یاد اینها داده !
پروردگار با وضع قوانین و گذاشتن شرایط برای هرکاری نسبت به بعد زمان ومکان در بسیاری از امورات انسان فقط نزاره گر اعمالش هست . مثلا جان خالقش و مالکش خداوند است ولی شما اختیار گرفتنش را دارید چه از خود و چه دیگران یعنی اختیار تا این حد به انسان داده شده چه برسد به اعمال .
پس رنجشها را که نتیجه اعمال خودمان و پدرانمان هست را بیرون بریزیم تا بتوانیم حجاب نهفته در کیمیای معرفت را کنار بزنیم و به الو درجات رستگاری برسیم .
حقیر سرتا پا غفلت