ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
سلام به روح پاکتان
حتمی کامل بخون و این حقیرو دعا کن بلکه معرفت پیدا کنم .
دیشب اختصاص داشت به شش ماهه کربلا حضرت علی اصغر ع .
دیشب قبل از اینکه روضه رو شروع کنم پسر چهار ماهه خودم رو آوردم بین بچه های هیئت تاب دادم همه باهاش حرف میزدن اونم میخندید و با بی زبونی دل از اونها میبرد بعد گفتم رضا مریضیه سختی داره دعا کنید همه گرفته شدند بعد بردمش .
این یه پیامه ، برای کسانی که به دنبال اسرار کربلا و عاشورا هستند . وسط روضه که شد گفتم زمانی که حضرت علی اصغر ع از تشنگی گریه میکرد و لبهای خشکیده و ترک خورده خودش رو مثل ماهی به هم میزد همه زنان جمع شدند تا آرومش کنند اونقدر گریه کرده و دست و پا زده داشت خودش رو هلاک میکرد دیدند رباب مادرش در هر خیمه ای میره برای آب همه با شرمندگی ردش می کنند عباس تا صدای التماس رباب رو شنید دیدند رفت پشت خیمه ها تا برگرده دید داره صدا میزنه سقای حرمم آب نداره ؟
یک دفعه به بچه ها گفتم حالا شما پسرم رضا رو دیدید با اینکه نسبتی نداشتید و در بدن اون علائمی از بیماری نبود ولی دلتون سوخت حالا ببین تو کربلا چه اتفاقی افتاده همه دارن پرپر شدن این بچه شش ماهه رو میبینن اونم اباالفضل ع الله اکبر من میگم خوب از غیرت جانش در نیومد .
حالا ببین حسین ع بدن همون شش ماهه تویه دستش میان میدان به لشکر یزید رو کرده و بی گناهی این بچه رو توضیح میده و در خواست آب میکنه و از حال زنان حرم و شیون مادرش میگه لشکر به گریه افتادن تیز اندازی بنام حرمله که تو کارش استاد بود زانوشو زمین گذاشت و تیری سه شعبه رها کرد تیر نامرد هم اونجا شده بود ابزار شیطان سوال کرد گلوی پدر یا پسر شیطان گفت مگر سفیدی گلوی نازک پسرش رو نمیبینی حسین ع برای طلب آب برای خودش نیامده برای پسرش آمده پس سیرابش کن .
اباعبدالله داشت صحبت میکرد که یک دفعه دستش تکان خورد و داخل دستش گرم شد وقتی نگاه کرد دید مثل یک کبوتر تیر سرش رو دریده و با پوست به گلو آویزون شده دیگه حرفی نزد دشمن تا اون موقع داشت هلهله میکرد اونها هم ساکت شدند وقتی حسین ع علی اصغر ع رو گذاشت زیر عبا و میان میدان مثل آواره ها نمیدونست کجا بره و حی قدم جلو و عقب میگذاشت لشکر یزید هم به گریه افتادن ، صدای حرم بلند شد .
خدایا وقتی پسرم که غلام حسین هست یادم می افتاد که هروز بوش میکنم و گلوشو میبوسم وبرای شش ماهه کربلا گریه میکنم دیونه مشم . چطور اباعبدالله ع تحمل کرد ؟
چطور از خدا شکوه نکرد ؟ دیدند حسین ع زیر لب میگه خدایا این هم کوچکترین قربانی من !
برای همینه که خدا توی این دنیا اینقدر مقام به اینها داده و حتی تویه مواردی اختیار کامل داده چون بلا در مقابل ایمانشان زانو زد و فنا شدند در آتش عشق به خدا سوختند و در حین سوختن از تمام وجود راضی بودند .
این هست حسین ع که مصباح الهدی و سفینة النجاه تمام خلقت است .
برای همین تمام ادیان او را آزاد مرد میدانند حتی مسیحیان هم برایش گریه میکنند و مثال به صلیب کشیده شدن مسیح ع را برای او میزنند .
آیا تا حالا شده فکر کنی چرا این مرد عزیز خداست تا جای که شیطان دستور شخم زدن قبرش رو داد و هر دفعه با عظمت تر ساخته شد چرا ؟
چون وقتی خسته و تیر باران شده به صورت به خاک افتاد و دشمن به خیمه هاش حمله کردند و غارت را شروع کردند و او میدید تمام پسران و برادانش را در جلوی چشمش بدنشان را عریان کردند و غارت کردند و مثل وحشان سر بریدند در آن لحظه سخت و طاقت فرسا ، صدایی آمد . . . آیا حسین ع از خدایت راضی هستی ؟ آن لبان خشک و خونین رو به هم زد و گفت خداوندا اگر هزاران بار حسین ع را شاهد این ظلم کنی ذره ای عشقش کم نمیشود و هر بار محکمتر لبیک خواهم گفت .
آری این حسین ع است که عالم همه دیوانه اوست .
خداوندا ما را لایق درک و عمل به پیام عاشورا قرار بده .
حقیرم فقیرم ذلیلم دخیلم یاالله
انشاله بحق امام حسین ع خدا شفا عطا کند. ((امین))
سلام حبیب خدا
اولاد حبیبان خدا اگر دعا کنند انشاالله شفا برای تمام مریضان ، موحبتی از طرف خداست .
این حقیر نیز چشمانم به دوستان خداست که دعایشان و آبرویشان مایه شفاعت شود .
حقیرم یاالله
سلام حاجی دست گلتون درد نکنه اجرتون با امام حسین علیه السلام
خیلی مفید و زیبا بود خیلی استفاده کردیم
سلام بر حبیب خدا
حقیر را مورد لطف قرار میدهید اگر دعای هدایت برایش بکنید .
حقیرم فقیرم ذلیلم دخیلم یاالله
اللهم اصلح قلبی به معرفته حسین علیه السلام