نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

آقا بیا

سلام بر اباصالح 

آقابیا که دردفراقت ماراشکست .تیر غمت عجب به دل ماسوا نشست.

گویند که جمعه میایى براى این !.چشم انتظار گدایت به ماسوا نشست .

آقا چه آمده به حال شیعیانتان .جاى نواى تو بر دلشان نواى دیگرى نشست .

آقا دلم براى ندبه تو همچو مرغ عشق .پر میکشد و بر سر گنبد مهدیه اى نشست .

دیدم که هرکدام به نوایى صدا کنند.اما فقط دل سالک است که به انتظارت نشست .

شاعر بس است تعریف زحال خود . دانی کجا حجت الله به داعای فرج نشست . 

امت گناه کنند و او میکند دعا . این عهد از کجا و پیمان که بود شکست . 


یا حجت ابن الحسن ارواحنا فداک . 


حقیر غافل و بینوا 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد