سلام. رفته بودیم شوشتر برای زیارت امام زاده ای بنام امام زاده عبدالله س . و سید تویه را داستان زندگی این امام زاده رو گفت که بسیار قابل تامل بود . من هم برای شما میگم . . . نسب امام زاده عبدالله با دو جد پدری به امام سجاد ع میرسد که در زمان خود با حاکم زمان به جنگ مشغول بود و لشکر کشی میکرد بعد از خیلی فعالیت سیاسی به دست حاکم زمان به شهادت رسید و دستور دادند بدنش را قطعه قطعه کنند و به نقاط مختلف بفرستند تا مایه عبرت تمام اولا پیغمبر بشه که قیام نکنند . سر مبارک این بزرگوار را به سمت خرم آباد حرکت دادند و در شوشتر در کاروان سرای بی بی گزیده شب را میمانند . . . بی بی گزیده که در شوشتر با پسرش ابراهیم زندگی میکرد وامرار معاش آنها از همان کاروان سرا بود ، هر دو مادر وفرزند بسیار موءمن و معتقد بودند . زمانی که سر را بی بی گزیده دید سوال کرد این سر کدام مظلوم است که حمل میکنید گفتند عبدالله که جدش علی ابن حسین ع است . بی بی گزیده دستانش را بر سر کوبید و گفت وای بر شما که نه بر جدش رحم کردید و نه بر فرزندانش . با نا راحتی به اطاق آمد ، ابراهیم سوال کرد مادر چرا اینقدر پریشانی . . . جریان را بازگو کرد و ابراهیم اشک از چشمانش جاری شد و آرام زیر لب میگفت یا حسین ع . . . بعد از چند دقیقه ای بی بی گزیده با صدایی آرام و لرزان گفت ابراهیم ؟ ابراهیم نگاه مهربانی به مادر کرد و گفت جان ابراهیم ؟ مادر یادم می آید که میگفتند به سر بریده حسین ع خیلی جسارت کردند و حالا سر فرزندش مهمان ماست . چقدر خوب میشد این سر را اینجا خاک کنیم تا بی حرمتی به او نشود ولی سربازان متوجه میشوند و نمی گذارند مگر اینکه سر دیگری را به جایش بگذاریم تا نفهمند . . . همین طور که با صدای لرزان صحبت میکرد گفت من آرزومیکردم تا فرزندی در کربلا داشتم و او را قربانی فرزند پیامبر میکردم . . . ابراهیم هنوز نگاهش با مهربان بود و آرام صحبتهای مادر را میشنید تا وقتی که مادرش حرفی را گفت که وجود ابراهیم را لرزاند و اشک در چشمانش حلقه زد . . . . ابراهیم آیا حاضری سرت را به جای پسر پیغبر ع بگذاری ؟ . . . . . . ابراهیم سکوت کرد و ناگاه بلند شد و درتشتی که در اطاق بود وضو گرفت و ما با تمام اطمینان درونی و محکم جلوی مادر ایستاد و گفت سرم را مادر خواهد برید تا مادران بدانند شیر زنانی در تاریخ بودند فرزندشان را برای خدا قربانی کردند و این آیین دوستان خداست . . . اگر ابراهیم خلیل الله اسماعیل را سر نبرید ولی بی بی گزیده بدون اینکه تردیدی کند دست به تیغ برد و با قلبی آرام بسم الله را به زبان جاری کرد و برای کسی که در راه خدا جهاد کرده بود قربانی کرد و ابراهیمش را سر برید . . . مخفیانه سر را به جای سر مبارک امام زاده عبدالله گذاشت و سر مبارکش را شبانه خاک کرد و خسته و نفس زنان به اطاق باز گشت و در کنار تن سربریده ابراهیم نشست و قطرات اشک از چشمانش جاری شد و آرام میگفت مادرت به فدات که فدای اولاد پیغمبر ع شدی . . . فردا صبح سربازان سر ابراهیم را برداشته و به راه افتادند و بی بی گزیده با ابراهیمش ودا کرد . در راه سربازان از تازگی خون سر متوجه جابجایی سر شدند . برگشتند و بی بی گزیده را با تن ابراهیم تنها یافتند هر چقدر جویای سر شدند بی بی زبان باز نکرد تا او را به وضع بدی کشتند و جسد ابراهیم را هم به دره ای کنار کاروان سرا پرت کردند و رفتند . . . بی بی گزیده معروف شد به ننه سر بخش و ابراهیم به ابراهیم سر بخش !!! و در کنار امام زاده عبدالله خاک شدند نه نه سربخش در حرم خاک شد و ابراهیم هم با فاصله کمی به خاک سپرده شد . . . حالا شما که منتظران حضرت مهدی عج هستید آیا آمادگی این را دارید که از فرزندتان و از جانتان بگذرید ؟ خداوندا من خیلی بی معرفتم و دریایی از گناه را حمل میکنم در دنیا وجودم مایه عذاب است و از بندگی خودم شرم دارم چه میشود مرا لایق کنی تا فدای پاک ترین منتخبت شوم شاید خونم با جاری شدنش مرا پاک کند . حقیر سر تا پا گناه
سلام
حالتون خوبه
بابت نیومدم از من دلگیر نباشین..
باور کنین اصلا وقت نیست! و اینکه این روزا خیلی خسته ام وگرنه به یادتون هستم
سلام
عزیزم دلی که بشکنه یا بگیره به درد نمیخوره این حقیر منظورش به یاد هم بودنه
چون یکی از بزرگترین ابزارهای شیطان دور کردن انسانها از هم است .
شما خوبی و خوبها رو همه دوست دارند
الهم عجل لولیک الفرج
خیلی دلم گرفته برای محرمت
من زنده ام فقط به هوای محرمت
تو قبله ای برای تمام قبیله ام
ایل و تبار من فدای محرمت
با هر تپش به سینه دلداگان تو
دلها زنند طبل عزای محرمت
دستی که میخورد به سر و سینه در غمت
پای تو ایستاده و پای محرمت
روحش که رفت پیش تو روح القدس شود
هر نوحه خوان و نوحه سرای محرمت
معراج من بود چون نصیبم کنی حسین (ع)
یا گوشه چشم یا که دعای محرمت
عباس جون این شعر به چشمم خورد حال خوبی گرفتم گفتم برات بزارمش تو ثوابش شریک باشی .
سلام
دندان شکستگان عشق دانند ماجرای سنگ
مجتبی جان از شعرت ممنونم
حالا وقت عمل شده حسین ع چشم براه است
دارن به اهل بیت حضرت رسول جسارت میکنند
اعمالتان را اصلاح کنید که انشاالله ظهور را سربلند باشیم
حقیر سر تا پا گناه
ممنون
یعنی شما می گید خودکشی راه رسیدن به خداست یعنی این عبادته یعنی هدف از زندگی اینه / یعنی رسالت پیغمبران یاد دادن اینها بوده /یعنی حماقت یک زن یا مرد بخاطر انجام دادن کاری که تو روانی دوست داری تقدسه؟؟؟؟ یعنی ............... و اینکه کاش هدف از خلقت را می دانستیم .. الهی اگاهی ده که محتاجیم
سلام
یعنی حضرت عیسی روانی بود ؟ یعنی حضرت علی ع روانی بود ؟ یعنی امام حسین ع با اون واقعه کربلا روانی بود ؟ یعنی شهدای هشت سال روانی بودند ؟
عزیز دلم کسی به خود کشی تشویق نکرده ولی بعضی اوقات انسانها در امتحان اللهی هستند و بودن یا نبودنش تاثیری ندارد الا وفای به عهد با خدا .
مادران ایرانی پهلوان پرور و شهید پرور بودند و در آن موقعیت چیزی که آنها را به این فداکاری تشویق کرد عشق به اولاد پیغمبر ص بود و کارشان برای خدا .
حال هرکسی از این کار استنباطی دارد . ولی قاضی حق خداونداست .
وقتی خداوند بخواهد کسی را که دوست دارد با مقام شهادت بالا ببرد میبرد .
و اگر بخواهد که قبر ننه سربخش و ابراهیم سربخش روزانه صدها نفر زوار داشته باشد خواهد داشت و در در میان هم عصران خویش بارگاه دارند و مردم به انها توسل میجویند به علت آبرویی که در قبال علمی که انجام دادند .
به نظر خیلی ها هم امام حسین ع خودکشی کرد ولی حالا دنیا او را به خاطر آزاد بودنش تحسین میکنند و حرمش را زیارت میکنند .
شما بهتره به جای رای دادن نظر خودتون رد بدین و هدف از خلقت هم خداوند در قرآن فرموده شما نمی دانید بهتره مطالعه بفرمایید . و این دعایتان را بنده حقیر آمین میگویم چون همه ما محتاج آگاهی و هدایتیم .
حقیر سرتا پا نیاز
سلام
اگه شما هنوز تمثیل و استعاره از قربانی رانمی دانید و کار حضرت عیسی را با این داستان بی کیفیت و توهم زا مقایسه می کنید مشکل شماست .ولی دوست خوب و مشتاق آگاهی من، تمام ادیان و مذاهب در جهت آگاهی دادن و نشان دادن مسیر برای رسیدن به خدا و ذات پاک اوست به انحراف رفتن و داستان سرایی کردن دردی دوا که نمی کند هیچ ،ما را درگیر کثرت می کند من نظرم را گفتم و بس،کجای مبارزه حسین بن علی و ایستادگی در مقابل ظلم به داستان شما شباهت دارد من نمی دانم ..یا شهادت علی ع .... دوست عزیز از من دلگیر نباش اما در راه کمال و رسیدن به یگانگی،وحدت نیاز است ..و عشق به آفریدگار ..که همه از عشق زاده شده ایم ..الهی آگاهی نصیبمان کن.
واینکه فرموده اید من مطالعه ندارم ؟؟ که رای داده اید و ایرادی ندارد!! اما ادراکی از هدف از خلقت را برایت می نویسم شاید از دوست ناشناست بپذیری::
آفریدمتان تا آگاه شوید ،تا عشق خویش را به آگاهترین موجود هستی عطا کنم،من عاشقم،آفریدم موجودی را تا عشق را درک کند،که راهی پیدا کند برای آنکه به آغوش پر عشق من باز گردد..تا بخواهد من را و عشقم را و خواهان آغوش پر مهر و از عشق باشد. من جهانی را آفریدم تا عشق خویش را در دل آن جای دهم تا باآنها عشق بازی کنم ...دلیل آفرینش من عشق است عشق به تو ،هستی، و تمام آفرینش، ای بندگان آگاه من..
بله بله بله
خدا لعنت کنه یه همچین مادری رو ، حالا این داستان رو گوش کن ،
رفته بودم یه امامزاده که داستانه زندگیس از این قرار بود : محمد بن جعفر طیار که با سپاه اعراب به ایران حمله کرده و عده زیادی از کفار شوشتر را به حلاکت رسانده بود پس چندی از کسالت در این جا به شهادت میرسد ، آخه بی شرفا حالا اجداد ما که از ناموسشون ، وطنشون ، خاکشون دفاع کردن و جلوی اعراب که برای کشور گشا حمله کردن ایستادگی مردن شدن کفار ، برید گمشید همتون ، مرگ بر اعراب خون خار.
از ادب و معرفت و شخصیت شما مشخصه که اجدادتون هم مثل خودتون بودن .
اگر شما شعور داشتی میفهمیدی که انسانها هیچ تفاوتی در محضر خداوند ندارند الا به تقوا و عرب و عجم نداره .
برات متاسفم انسانهایی مثل شما انک و بازی دست افرادی هستید که با خدا جنگ دارند واز فرستاده های خدا کینه دارند چون جلوی فحشا و فسادشون رو با قوانین اللهی گرفتند .
ایرانی جوانمرد و عاقله و تا تحری و جستجو نکرد دین اسلام رو قبول نکرد .
اجداد ما دین اسلام را با تحقیق قبول کردند و برای همین با جانشان آمیخته شد و جانشان را برای دین خدا فدا کردند چون باور داشتند که برای خداست .
خیلی دوست دارم بدونم خودت چی هستی و به کدام مرتبه الوهیت رسیدی ولی از حرفات مشخصه در مرتبه آخری لشکر شیطان قرار گرفتی چون با دین و فرستاده خدا جنگ داری و دشمن خدایی .
از خداوند برات هدایت می خوام بلکه باقی عمرت رو انسان باشی .
پناهنده درگاه حق
سلام بر مدیر محترم
من هم یک ماه پیش به شوشتر رفتم و این مکان مقدس را زیارت کردم.
نوشته تون خوب بود و اگر اجازه بدید من هم در وبلاگم جهت ترویج فداکاری های مردمان اول اسلام باز نشر کنم.
با سلام شما لطف دارین .
خواهش میکنم اختیار دارین مطالب مال شماها ست بنده فقط ابزارم .
یاحق
سلام
من شوشتری ام
مطلبتون بسبار عالی بود
سلام التماس دعا.
ممنون از لطفتون
سلام
طبق این روایت اگه بی بی گزینه جای سر امام زاده رو لو نداده پس مردم از کجا فهمیدند که داستان چیه
چون هم ابراهیم کشته شده و هم اینکه بی بی گزیده به دست کفار شهید شده و ضمنا جای سر رو هم به کسی نگفته
من که حالم خیلی بد شد ... هر طور که حساب میکنم میبینم این خانم کار درستی نکرده ... میتونسه سر رو خاک کنه و بعد همه رو سم بده بخورن ... بعضی چیزا واقعا عجیب هستن ... شایدم داستان واقعیت نداشته باشه
سلام
بعضی وقتها آن چیز که انتظار میرود نمیشود.
امام حسین ع هم میتوانست به کربلا نرود.
اما تقدیر آنچه که باید میشود.
بی بی گزیده هم بعد رفتن لشکر و تا متوجه شدنشان عده ای را خبر دار کرده بود و بعد از آمدن لشکر همه فهمیدند که چه اتفاقی افتاده.
بعد از رفتن آنها هم بدن ابراهیم را خاک کردند و هم بدن نه نه سربخش را.
بعضی از سرنوشت ها را خداوند برای عبرت ما رقم زده و اثبات اینکه انسانهایی هستند که هنوز یادشان نرفته برای چه چیزی خلق شدند و در مسیر رسیدن به رضای الله جانشان را هم میدهند.
حقیر سرنا پا گناه