سلام. . . امروز میخواهم برای شما جریان توبه یکی از مخلوقات خدا را که ذاتش و نطفه اش کثیف و شیطانی هست را بگم که بسیار جالب است . . . جریان توبه کردن یکی از فرزندان شیطان و آمدنش به محضر پیغمبر ص . . . یک روز از عالم غیب مخلوقی از جن ها به محضر پیغمبر ص وارد شد و عرض ادب کرد حضرت سوال فرمود کیستی ؟ عرض کرد نام من هام است فرزند هیم و او فرزند لاقیس و او فرزند ابلیس رانده شده . . . . حضرت رسول ص فرمود حال قضیه تو چیست؟ گفت من در زمان قابیل و حابیل کودکی بودم و بین مردم تفرقه می انداختم و مجبور به قطع رحم میکردم و تشویق به شهوت رانی و جنایت . . . . حضرت فرمود با ای همه گناه حال اینجا چه میکنی . . . عرض کرد که من در زمان حضرت نوح توبه کردم و او را همراهی کردم در طوفان دریا . . . ابراهیم را در قتلگاه فرزندش اسماعیل همراهی کردم اسحاق را همراهی کردم و موسی را در نیل همراهی کردم و تورات را آموختم و بسیاری از پیامبران بنی اسراءل را همراهی کردم و نیز در کنار عیسی بودم در تمام لحظات و انجیل را آموختم و حال آمده ام در محضر تو پیامبر آخرالزمان که آنها وعده دادند و به دین تو وارد شوم و کتابت را بیاموزم . . . حضرت رسول ص او را دعا کرد و او را با علی ابن ابیطالب ع آشنا کرد تا قرآن را بیاموزد . . . . ولی او امتنا کرد و عرض کرد من بجز شما و وضی پیغمبر ص از کسی طلب علم نمیکنم حضرت فرمود آیا وصی پیغمبران گذشته را میشناختی عرض کرد بلی و یکی یکی آنها را نام برد و حضرت رسول فرمود آیا در مورد وصی من چیزی میدانی ؟ عرض کرد او در تورات الیا نامیده شده حضرت فرمود آری او همان علی است حضرت فرمود آیا نام دیگری همو دارد عرض کرد درانجیل او را هیدارا نامیدن و حضرت فرمود علی معروف به حیدر است و همان هیدارا ست . . . آیاتی را آموخت و عرض کرد یا علی آیا کافیست حضرت فرمود بلی چون کم قرآن زیاد حساب میشود . و رفت نیامد زمان جنگ صفین در لیله الحریر نزد حضرت علی آمد . . . نتیجه میگیریم که عشق خداون ذات را نیز تغییر میدهد آنها که هدایت نشدند خود نخواستند . . . . حقیر سرتا پا عصیان
و ما پرده ای بر دل های انان قرار دادیم...