سلام حتما این مطلب رو بخون به دردت میخوره حوصله کن و دقیق بخون و اگر به دلت نشست دعای هدایت برایم بکن . . . . . . . . . . . .
بنده آنم که لطفش داءم است . . . . . . . . با منو بی من به ذاتش قاءم است . . . داءم الوصلیم اما بیخبر . . . . . . . در پی اصلیم اما بیخبر . . . . خدایا اونایی که با منت نماز میخونن و طلبکارانه با گردن شکسته و تواضع ؟؟؟ به درگاهت سجده میکنند تا به حال به این فکر کرده اند که تو روزی حتی شیطان پرستان و کافران را بی منت میدهی و ثمر میدهی کوشش دنیوی آنها را بدون چشم داشتی ؟ . . . چنان طلبکارند که وقتی کوچکترین رنجش و نگرانی آنها را به زبان می آورد و سریع عبادتشان را به رخ میکشند. آی من چرا و منیکه چنین کردم و چنان کردم . . . . بشین بابا ، ترمز کن تا پیامبران ص و علی ع هم برسن !!! خدا خیرت بده آیا داستان قتلگاه حسین را شنیده ای . . . آیا ذبیح ابراهیم ع را میشناسی ، آیا ذبیح ذرکیا را شنیده ای آیا صبر ایوب را شنیده ای . آیا قصه غربت علی ع را شنیداه ای . آیا داستان شعب ابیطالب را شنیده ای آیا غربت حسن مجتبی را در خانه خودش شنیده ای . آیا راز و نیاز حسین ع را در خون شنیده ای . آیا یک لحظه از صبر زینب را شنیده ای . . . . بازم بگم آیا جریان برنادت را شنیده ای . . . نمیدونم چطور بعضی ها مدعی بنده گی خدایند و احساس میکنند که در درجه مطلق بندگی هستند و طلبکارانه زیر چشمی به آسمان نگاه میکنند و با تعنه می گویند خدا یا شکررررر ! ای داد بیداد تسلیم را یا خوب استاد معنی نکرد یا مرید خوب نفهمید ! خداوندا مرا ببخش که تورا برای خودم میخواستم و تورا انحصاری فرض میکردم . وقتی سگی را در حالی دیدم که زخمی بود و راه فراری نداشت هر که را میدید از روی ناتوانی و بیچاره گی دم تکان میداد و گوشهایش را به نشانه بدبختی و دل سوزی طرف مقابلش پایین میگرفت و برای سیر کردن شکمش به هر رهگذری زوزه میکشید ولی یا محلش نمیگذاشتند ویا کودکان و نوجوانان سنگش میزدند فهمیدم اگر این سگ در خانه ای که بود میماند و صاحبش را ترک نمیکردو تعددی از صاحبش نمیکرد و به خیابان نمیآمد و هوس دنیای ناشناخته اش دیوانه اش نمیکرد تصادف نمیکرد و به هر کس و ناکسی هم دم تکان نمیداد . . . به یاد خودم افتادم که چقدر از خانه بیرون زدم و یادم رفت خالقم و صاحبم کیه و زمانی به خودم آمدم که داشتم به همه دم تکان میدادم ولی صاحبم نگرانم بود اومد دنبالم وقتی دیدمش اشک از چشمانم سرازیر شد انگار رهایم کردند چنان به سویش دوان شدم که هیچ چیز و هیچ کس را نمیدیدم وقتی به آغوشم کشید فهمیدم او هم دلتنگم بوده آنگونه فشارم میداد که گویی دیگر نمیخواهد از او دور شوم . . . ممنونم خدایا مسرورم از لطف و کرمت . . . . حقیر سرتا پا غفلت
چون خلق درآید به بازار حقیقت ترسم نفروشند متاعی که خریدند
چرا فکر می کنید فقط راه شما درسته ودیگران همه توسط غرور و رنجش و لغزش بلعیده شدند من با وب های دیگه هم ارتباط دارم پیش اومده بهشون گفتم عقیده من با اونا تضاد داره اما محترمانه و منطقی جواب دادن و حرف منو هم پذیرفتن از حالا مطالب وب دوستتونو می دونم که با آب وتاب بیشتر همین حرف شما رو کپی برداری می کنه همه مثل شما به عمق هدایت دست نیافتند البته وب شما ودوستتون یه محفل خصوصیه که فقط حرفی رو که از زبان همدیگه گفته بشه قبول می کنید مثلا بارها پیش اومده من حرفی رو زدم توسط ایشون تکذیب شده اما شما همون حرفو زدین تایید کرده من نیتم روبیان کردم نه عملمو شناخت من مغرور وگناهکار سودی برا شما نداره خودتونو بشناسین از حالا اعلام می کنم من برا پست های بعدی شما و دوستتون زره پوش میشم اما بدبینی و تهمت حرامه فکر می کنم این باعث عصبانیت شما شده که حرفاتون خطاب به منو برعکس یعنی خطاب به خودتون بیان می کنید راحت حرفتونو بزنید من متوجه میشم وبرام اهمیتی نداره
سلام بزرگوار سعی می کنم این آخرین کامنتی باشه که براتون می فرستم خدا شاهده من از حرفام قصد توهین وجسارت به شما رو نداشتم فقط در مورد آرزوها وزندگی آینده ام حرف زدم مغرور هم نیستم نگفتم هم که اعمالم قبول شده است من قبلا هم گفته بودم اگه اعمال رو بتونیم تا روز قیامت بیاریم ارزشمنده اگه از حرف من رنجیدین یا فکر می کنید به شما توهین شده شما رو به خدا قسم میدم به بزرگی خودتون منو ببخشید بخشش از بزرگانه من از چیزی رنجش و ناراحتی ندارم فقط فکر می کنم ارتباط با وب شما برا من کار اشتباهیه براتون آرزوی موفقیت می کنم
سلام حبیب خدا
بابا چه خبرته چرا راکد میشی و تویه یه مطلب اینقدر توقف میکنی راه خدا همیشه جاریه چیزی که راکد بشه موجش اونو پرت میکنه بیرون . . . عزیزم شما درست میفرمایید سمت فکری و اعتقادی این حقیر و سید در یک راستاست البته ما هم مثل شما بودیم و طول کشید تا به جا و نابجا را در حد خودمان درک کنیم البته روحیه لطیف شما قابل احترامه ولی حبیب خدا نظام اسباب و علل وقتی یه موضوعی رو بررسی میکنه احساس و لطافت کنار میرن و واقعیت رو میشه . یه راه کار بهت میدم مدتی که وقت گذاشتی وبا فکر خودت زندگی کردی چقدر از خودت رازی هستی ؟ یه مدتی هم راه سیر و سلوک و عرفان رو امتحان کن ببین چقدر طاقت میاری اون موقع متوجه تشابه مطالب ما و متوجه رنجشهای درونی و ناخودآگاه خوت میشی . هرکسی که مطالب شمارو تایید میکنه مطمءن باش که در خط مسیر شما راه میره و باشما هم فکره پس به شما کمکی نمیکنه بهت گفتم اگر جلوی تغییر مقاومت کنی میشکنی و آشنایی شما با این وبها همون نقطه تغییر شماست پس مقاومت نکن عزیزم . . . این حقیر خودشو ناتوانترین مخلوغات میدونه و طفیل سیر و سلوک و شاگرد اساتیدم اگه بهت بگم باور نمیکنی تویه این مدت از شما مطالب زیادی گرفتم ولی علتش این بود که این حقیر با کمک اساتیدم ابزارها رو میشناسم و کلمات از فیلتر عقل و شعور رد میشن و بعد در قلب جای میگیرند . ممنونم که این قدر حساسی گلم ولی این برای رسیدن به خدا یک سد بسیار بزرگیه انشآلله که خدا استاد روحیتو بهت معرفی کنه و ما شاگردی اساتیدی مثل شمارو میکنیم حبیب خدا
حقیر سرتاپا شرم و خجالت از هو