نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

شرمنده کلامم سرد است

دیشب دیگه از کوره در رفتم و کاری که ازم بعید بود و انجام دادم یه لحظه به خودم اومدم که من دیشب مطلب صبر رو تویه وبلگم قرار دادم شرمنده شدم و شروع کردم به توجیح کردن خودم که اگه اینطوری بود . . . . . نه نه نه من مقصر نبودم . . . داشتم خودمو دلداری میدادم که یادم افتاد دارم به خودم هم دارم دروغ میگم . . . ای داد بعد این همه سر و صدا موندم تویه گل تازه فهمیدم مراقبه در بدترین لحظات ساده نیست و بسیار سفر باید تا پخته شود خامی . . . دوباره مینویسم تا نمیرم و بمانم با آنچه درونم را آشفته کرده آری دوباره این راهرو گرد به صورت نشسته نیاز به شستشوی تو دارد ، حبیبی ای زیباترین و باصفاترین همنشین عالم . ای دلسوزترین و مهربانترین همدم عالم . نگار من . عزیزم . ای پاره دلم . صفای دم و بازدم نفسم . اگر فراق تو مرا احاطه کرد ! کجا امن گاه من خواهد شد من به آغوش که خواهم گریست و گلایه های اعمالم را به که خواهم گفت . ای خدای گذشت تورا کسی توان همپایی دارد ؟ چگونه مادری کودکی را که خطا کرده با تمام محبتش به فلک میکشد فدای تو شوم که با دشمنانت نیز احسان میکنی . آیا روزی که تورا خواهم دید توان نگاه تورا خواهم داشت . . . . .، . . . . . حقیرسرتا پا عصیان . . . ارحمنی یا کریم الله
نظرات 1 + ارسال نظر
طاهره سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:08 ب.ظ http://2charkhe.blogsky.com/

به جهد و حیله شبی در فراق روز آرم / وگر نبینمت آن روز هم به شب ماند

ممنونم که لطف شما شامل حال ای حقیر هست و منو تنها نمیزارین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد