نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

گاهی خیال میکنی

سلام امشب رفتم سراغ کسی که نظر برای مطلبم گذاشته بود و یه نظر برای مطلبش تویه وبش گذاشتم که خالی از لطف نیست که اینجا هم ثبت بشه . . . گاهی خیال میکنی که خیال میکنی گاهی شاهدی ولی خیال میکنی گاهی خیال میکنی که شاهدی گاهی تومرده ای ولی باز خیال میکنی حالاکه زنده و مرده خیال میکنی ! دیگر چرا برای چه خیال میکنی من را به این مکان و زمان بسته اند ای مردم تو را خدا شما رهایم کنید شاید . . . ؟ من را بیاد بیارید که هر لحظه برای شما خوانده ام خیالم کنید شاید . . . ؟ قفس که گفته شده حصار دارد برعکس! شما حصار دل را سبب شدید ای مردم فل وداه از حقیر
نظرات 1 + ارسال نظر
طاهره سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:40 ق.ظ http://2charkhe.blogsky.com/

عالی بود. قلم خوبی دارین

ممنونم این نوشته روزی شما بود بنده حقیر فقط نوشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد