نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

نه شاهی نه درویشی فقط عبد خداوندم

تسلیم میشوم ولی با شناخت ومعرفت

نمیدونم چی بگم

آخه امروز شیطون تا نیم میلی متری دهنم اومد نمیدونم چیکار کنم حتی نفسم رو حبس کردم ذکر گفتم . . . نه بابا حالیش نمیشود آخرش رو کردم به خدا گفتم من که به عجزم اعتراف کردم و فهمیدم اگر وجود و لطف شما نباشه من ناتوانم کمکم کن دیگه دلم شکست تا با وجود این همه گناه شکستن قلبم رو فهمیدم دیدم آروم راهشو کشید و رفت نمیدونم چی شد نفهمیدم چی گفتم در کمال تعجب با صورتی برافروخته و عصبانی انگار که یکی با قدرت تر از خودش داره دورش میکنه و با اکراه داره دور میشه . ناخود آگاه صلواتی فرستادم و تشکر کردم که خدایا ممنونم یک دفعه محو شد . حالا شما بگین من چی گفتم که این قدر اونو داغون کرد
نظرات 2 + ارسال نظر
طاهره دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:53 ب.ظ http://2charkhe.blogsky.com/

نیم میلی متری؟!!!
یا حرفت خیلی جگز سوز بوده یا خیلی دهن سوز که دمشو گذاشته رو کولش و رفته. به هر حال تبریک میگم که پیروز میدان شما بودید

سلام به روح بلندت طاهره جان نمیدونم آخه آقا سید میگه آ دمی که تسلیم خدا میشه و دیگه اختیاری از خودش نداره خدا براش حصار میشه
به هر حال خدا کمکمون کنه تسلیم بشیم
انگار شیطونم فهمیده من کاره ای نیستم بی خیالم شده یا با خودش گفته ارزش وقت گذاشتن نداره
ممنونم که حواقل شما وقت گذاشتین

طاهره سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:40 ق.ظ

من تازه با وبلاگتون آشنا شدم اما زیاد بهش سر زدم تو این چن روز . ارزشش بیشتر از اینه که ...
افتخاریه

شما لطف دارین ارزش انسان با دل پاکش هست اونم که در شما کاملا مشخصه
این حقیر که لجن آیینه دلم کل آیینه رو کدر کرده
ممنونم که به این روسوای حقیر لطف دارین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد